چکیده:
در قلمرو شعر فارسی چند تن از شاعران بیش از دیگران نامبردار گشتهاند که از آن میان باید از رودکی سمرقندی،شاعر تمام عیار شعر عصر سامانی و سبک خراسانی در سده چهارم هجری یاد کرد.اندک اشعار بر جای مانده از رودکی،گواه اهتمام ویژه وی به تصویرگری طبیعت و دنیای عین است.عمدهترین ابزار برای تحقق این امر، تشبیه و استعاره است. در تصاویر خیال شاعرانه رودکی،تشبیه بارزترین نقش را به خود اختصاص داده است و شاعر دریافتهای خود از طبیعت پیرامون را در قلب تشبیهاتی نغز و زیبا در مقابل دیدگان مخاطب به نمایش میگذارد.از اینرو در غالب اشعار رودکی به یاری همین تصویرسازیهای برگرفته از طبیعت،شاهد نوعی پویایی و تحرک ویژه هستیم. استعاره در تصویرگریهای شعر رودکی بیشتر در حوزه استعاره مکنیه تخییلیه است که غالبا وارد در حوزه تشخیص میشود و شاعر با نگاه آفاقی خود به زیباترین وجهی عناصر طبیعت را به تصویر میکشد. در این پژوهش پس از نگاهی اجمالی به زندگی و اشعار رودکی سمرقندی،به زوایای مختلف تصاویر خیال در شعر این شاعر ایرانی پرداخته خواهد شد.
خلاصه ماشینی:
"از این گونه تشبیهات که در شعر شاعران سده چهارم و نیمه نخست سده پنجم هجری بسیار رواج داشته است و در اصطلاح علم بیان«تشبیه مرکب»خوانده میشود،میتوان به نمونههای زیر در اشعار رودکی اشاره کرد: خورشید را ز ابر دمد روی گاهگاه چونان حصاریی که گذر دارد از رقیب(14)3 در بیت فوق شاعر با استمداد از طبیعت و دنیای عین و با استفاده از ساختار تشبیه به خلق تصویری زیبا پرداخته است.
در ابیات زیر "چمن"به "دم گرگ و پلنگ"و"ژنگ"6تشبیه شده و از مصادیق تشبیه جمع است: آن صحن چمن که از دم دی گفتی دم گرگ یا پلنگست اکنون ز بهار مانوی طبع پر نقش و نگار همچو ژنگست(38-48) در بیت زیر شاعر با استفاده از ساختار«تشبیه مشروط»،"زنخدان" معشوق را به"سیب"مانند کرده است که خالی مشکین داشته باشد: وان زنخدان به سیب ماند راست اگر از مشک خال دارد سیب(85) در اشعار باقیمانده از رودکی،«استعاره»به نسبت تشبیه چندان جلوه و بروز ندارد و در این اندک مواردی که یافت میشود غالبا طبیعت و جهان عین یا بدیل انسان و اعضا و جوارح وی میگردد که در حوزه «استعاره مصرحه»است و یا آنکه با مانند شدن به انسان و رفتار و کردار وی،به نوعی پویایی و زندگی انسانی دست مییابد که وارد در حوزه«استعاره مکنیه تخییلیه»و«تشخیص»میشود.
از دیگر ابزار تصویرگری در اشعار باقیمانده از رودکی،«استعاره»است که در قیاس با تشبیه چندان جلوه و بروز ندارد و در این اندک مواردی که یافت میشود غالبا طبیعت و جهان عین یا بدیل انسان و اعضا و جوارح وی میگردد که در حوزه«استعاره مصرحه»است و یا آنکه با مانند شدن به انسان و رفتار و کردار وی،به نوعی پویایی و زندگی انسانی دست مییابد که وارد در حوزه«استعاره مکنیه تخییلیه» و«تشخیص»میشود."