چکیده:
نظریۀ شرقشناسی ادوارد سعید از منظر تاریخ هنر شرق از مهمترین و مؤثرترین نظریههای روزگار ماست. این نظریه هم در نقد تاریخنامههای متعارف هنر اسلامی و شرقی اهمیت دارد و هم در پدید آمدن تحقیقات پسااستعماری در تاریخ هنر غیرعربی. از این رو، شناخت سعید و آراء و آثار او برای محققان تاریخ هنر ایران بایسته است. کتاب فرهنگ و امپریالیسم از کتابهای اصلی اوست. موضوع اصلی کتاب فرهنگ و امپریالیسم، بررسی فرهنگی سیاست امپریالیستی و نقش فعال هنرمندان غربی در شکلگیری این امپراتوری بزرگ، از استرالیا تا هند غربی، در سدههای نوزدهم و بیستم میلادی است. ادوارد سعید کتاب فرهنگ و امپریالیسم را دنبالۀ شرقشناسی معرفی میکند؛ با این حال، تأکید دارد که بین آثار پیشینش هیچ رابطۀ جزمی نیست و حتی پس از انتشار شرقشناسی، مقالهای با موضوع تجدید نظر در برخی آراء خود منتشر کرده است. وی در فرهنگ و امپریالیسم نیز اندیشهای را که در شرقشناسی در خصوص یکپارچگی غرب ابراز کرده است، مردود میداند و میگوید با غربی کاملا متفاوت و گوناگون روبهروییم. سعید ساختار فرهنگ و امپریالیسم را برگرفته از اپرا و واریاسیونهای باخ میداند و تأکید میکند که همیشه میخواسته است آثارش بیشتر هنری باشد تا استدلالی صرف. قلم توانای ادوارد سعید در نثر انگلیسی و بهکارگیری روش محققانه در آثارش درخور توجه است. مترجم ادوارد سعید (1935 [ـ۲۰۰۳]) استاد زبان انگلیسی و ادبیات تطبیقی در دانشگاه کلمبیا در نیویورک است، که در خانوادهای مسیحی در فلسطین به دنیا آمد.۲ وی نقش بارزی در اندیشۀ سیاسی فلسطین ایفا کرده و از طریق کتابهای متعدد خود، در صف مقدم جلب توجه همگان به شیوهای قرار گرفته است که منافع امپریالیستی و پساامپریالیستی با استفاده از آن نوعی جهاننگری مبتنی بر تمایز میان جوامع «غربی» و «شرقی» یا «مشرقزمین»را بهوجود آورده است. سعید در کتاب تأثیرگذار خود به نام شرقشناسی: انگاشتهای غرب از شرق (1978)، این تمایز را بر پایۀ خیالپردازی غربی دانسته است که پویایی و تنوع جوامع غیرغربی را تا حد شرق موهوم و نامنعطف تنزل میدهد. وی در فرهنگ و امپریالیسم (1993)، در چشماندازی کلیتر، به تبیین روشی پرداخته است که منافع اقتصادی و سیاسی استعمارگران را از طریق بازنماییهایی فرهنگی آنها بهخوبی تأمین کرده است. سعید در این کتاب، علاوه بر انتقاد از فرهنگ نشئتگرفته از دیدگاه استعماری، به ارزیابی تجلیات فرهنگی کسانی پرداخته که برای استقلال از سلطۀ استعماری مبارزه کردهاند. وی در عین حال، در مورد دوگانگی شیوههای فکری «ما» و «آنان» هشدار داده و بر ارزش اشکال تلفیق فرهنگی ناشی از لشکرکشیهای امپریالیستی تأکید کرده است. سعید، در مقام متخصص ادبیات تطبیقی، بحث خود در خصوص روابط میان فرهنگ و قدرت در دوران استعماری و پسااستعماری را براساس متون ادبی قرار داده است. با این همه، بسیاری از دانشجویانی که به گونههای دیگری از بازنماییهای فرهنگی توجه دارند (مانند بازنمایی هنری و معماری در اینجا)، خط مشی تحقیقی او را بسیار راهگشا میدانند.
خلاصه ماشینی:
"ادوارد سعید کتاب فرهنگ و امپریالیسم را دنبالهء شرقشناسی معرفی میکند؛با این حال،تأکید دارد که بین آثار پیشینش هیچ رابطهء جزمی نیست و حتی پس از انتشار شرقشناسی،مقالهای با موضوع تجدید نظر در برخی آراء خود منتشر کرده است.
این دو عامل-الگوی عمومی جهانی از فرهنگ امپریالیستی و وجود تجربهء تاریخی مقاومت بر ضد امپراتوری-حاکی از آن است که کتاب فرهنگ و امپریالیسم صرفا دنبالهء شرقشناسی نیست؛بلکه تلاشی است برای تحقق هدفی دیگر.
از آنجا که در این کتاب توجه اصلیام معطوف به امپراتوریهای مدرن غربی در قرن نوزدهم و بیستم بوده است،نگاهی ویژه به اشکال فرهنگی همچون رمان داشتهام که اهمیت بسیاری در شکلگیری نگرش و منابع و تجربیات امپریالیستی دارد.
در مقام کسی که تمامی زندگی خود را صرف آموزش ادبیات کرده و در جهان استعماری پیش از جنگ دوم جهانی بزرگ شده است،پذیرش چنین برداشتی از فرهنگ-یعنی به صورت پاستوریزه و جدا از جهان واقعی-برایم دشوار بوده است؛برعکس،فرهنگ را حوزهء کوششی متنوع و فوق العاده میدانم.
به تجربهها چنان توجه کنید که گویا در شرف محو شدناند؛به بیان دیگر:چه چیزی سبب میشود تا این تجارب واقعی شوند؟چگونه آنها را حفظ کنیم یا از دست بدهیم و دوباره بازیابیم؟ برای پاسخ به این سؤالها،باید از کسی که وطن برایش «دلپذیر»بوده است جدا و تبدیل به کسی شویم که اوضاع موجود بازیابی آن لذت را برایش دشوار ساخته است و حتی احتمال کسب رضای خاطر،با استفاده از بدلیهای مایه گرفته از توهم یا جزمیت ناشی از افتخار به میراث گذشته یا اطمینان به اینکه«ما»که هستیم در او کاهش یافته است."