خلاصه ماشینی:
"اگر این قول را بپذیریم،آن گاه باید پرسید سنت مقامه نویسی،که از سوی راوی واحدی و دربارهء قهرمان واحدی برای شنوندگان مختلفی روایت میشد،و نیز رسالههای عملی روحانیون،که آن هم به شکل گفتگوییست که در آن هویت پرسش کننده همواره مجهول است چه تأثیری در بافت و ساخت زبان فارسی میتوانست داشته باشد؟آیا میدانیم که قرآن با ساخت ویژهء خود،و نیز حدیث،چه تأثیری بر ذهن و زبان ایرانیان گذاشته است؟آیا میتوان پذیرفت که در سنت فرهنگی ایران،فرد گرایی هرگز محل اعتنا نبوده و تأثیر این ضعف در سرنوشت رمان فارسی کدام بوده است؟تأثیر نقالی و روضه خوانی در شکل گیری شگردهای روایی کدام بوده است؟که این واقعیت که واژهء داستان به مفهوم«دادستان مینوی خرد»تأویل پذیر است و آن«در عداد اندرزنامه» به شمار میآمد که در آن«سؤال کننده شخصیتی»خیالی بود و«به گونهای نمادین، «دانا»نامیده میشد»،16چه تأثیر بر شکل گیری رمان فارسی داشته است؟آیا این قول کتاب دینکرد که«منطقیست که سخن زندهء شفاهی را از آنچه مکتوب است مهمتر به شمار آوریم»،17چه تأثیری در سنت مکتوب نکردن قصههای ایران پیش از اسلام داشته است؟آیا مانی گری،که جهان را به شکل احکامی مطلق میدید،تا چه حد در جوهر تفکر تاریخی ما ریشه گذاشته است و تأثیر این نوع تفکر،که با ذات کثر گرا و مطلق گریز رمان در عناد است،چه تأثیری در رمان فارسی و پیدایش آن داشته است؟آیا شگردهای روایی قصههایی چون سمک عیار و حسین کرد و شاهکارهای نثر و تاریخ فارسی چون تاریخ بیهقی چه تأثیری در پیدایش و رواج با انحطاط رمان بازی کرده است؟ اینها همه مشتی از خروار مسایلیست که در راه شناخت تاریخ پیدایش رمان فارسی حلشانا باید کرد."