خلاصه ماشینی:
"میرزا یوسف تبریزی در رسالهء یک کلمه که در سال 1287 دربارهء کوششهایی که برای پیبردن به آن سر تا آن زمان شده بود مینویسد: بعضی از شما نظم و ترقی فرنگستان را از فروعات غیربرقرار میدانند و برخی از علوم و صنایع تصور مینمایند مانند تلغراف و کشتیها و عرادههای بخار و آلات حربیه که اینها نتایج است نه مقدمات و فقط به نظریات ساده قصر نظر میکنید و از عملیات عمده صرفنظر مینمایید و اگر میخواهید که در ایران اسباب ترقی و مدنیت راه بیندازید در بدو کارها از تعیین کلمهء واحده غفلت مینمایید.
86 در مورد دیگری از این چالشهای سیاسی و زبانی،علی اکبر دهخودا در روز نامهء صوراسرافیل روی سخن به«کهنهپرستان مملکت»کرد و در سرمقالهای جننجالانگیز در بیان مفهوم«آزادی» نوشت: معنی کلمهء آزادی که تمام انبیا،حکما و علمای دنیا مستقیم و غیرمستقیم برای تکمیل آن کوشیدهاند و ما تازه با هزار تردید و لکنت آن را به زبان جاری میکنیم همین است که مدعیان تولیت قبرستان ایران کمال انسان را به معرفیهای حکیمانهء خودشان محدود نکرده و اجازه فرمایند نوع بشر به همان وسائل خلقتی در تشخیص کمال و پیروی آن بدون هیچ دغدغهء خاطر ساعی باشند.
بمثل،علی اکبر دهخدا خطاب به محمد علی شاه نوشت: «اعلیحضرتا»،پدر تاجدارا،آیا هیچ تاریخ ژول سزار روم را میخوانید؟آیا حکایت پادشاه انگلیس را به خاطر میآورید؟آیا قصهء لویی شانزدهم را به نظر دارد؟»95دهخدا به شاه خاطرنشان ساخت: اولین حرفی که وزرای خائن برای سد راه حریت و آزادی و اغفال پادشاه در صحت رشد و بلوغ ملت با اولین هیجان ملی برای استرداد حقوق لاینفک خود میگوید این دو کلمه است:«این ملت هنوز لایق این مذاکرات نیست»."