چکیده:
مقالهی حاضر به بررسی نقش زمان و مکان در اجتهاد میپردازد. مقتضیات زمان و مکان در تعیین
موضوع احکام نقش اساسی دارند و موضوعات احگام به مثابه علت برای حکم است. از این رو
نظریه های مختلفی دربارهی تاثیر زمان و مکان بر احکام شرعی وجود دارد. جهتگیری این نوشتار
بررسی مفهوم زمان و مکان و نقش این دو، در اجتهاد است که موجب پویایی فقه در همه زمانها و
مکانها میگردد و چنین رویکردی اهمیت پرداختن به این موضوع را نشان میدهد.
خلاصه ماشینی:
تعالیم بخش نخست ، مبتنی بر فطریات و بدیهیات عقلی بوده کـه همیـشه ثابـت اسـت ؛ اما تعالیم مربوط بـه بخـش دوم ، از آن رو کـه در عمـده مـوارد بـا موضـوعات خـارجی در ارتباط است و موضوعات خارجی در یک حالت باقی نمی مانندو ممکن است در زمـان هـا و مکان ها متفاوت اوضاعی خاص برآن ها حاکم باشد؛ لازم است قابلیت انطباق بر جزئیات خارجی را داشته و از تغییر نسبی برخوردار باشند.
براساس نظریه اول، احکام شرعی در هرزمان و مکانی پیرو شرایط آن زمـان و مکاننـد و اصولا از هیچ اصل ثابت و قانون غیر قابل تغییری که برای همه زمان هـاو مکـان هـا معتبـر بوده باشد,برخوردار نیستندو هرچه دارندومـی گوینـدو اجـرا مـی کننـد همـان اسـت کـه اوضاع زمانی و مکانی بر این احکام تحمیل می کندوبس .
موضوعات مستنبطه , موضوعات و عناوینی را شامل می شود که یا اختراع شـارع اسـت و یا معناو اصطلاحی خاص در نظر شـارع داردو زمـان و مکـان در ایـن موضـوعات مـوثر نیست ، بلکه در این موارد, شارع همان طور که حکم را معین می کند, موضوع و شرایط آن را نیز مشخص می سازد.
موضوعات عرفی عناوینی است که اختراع و ابداع شارع نیست ,بلکه اگر در شـریعت , موضوع حکم خاصی قرارمی گیرد, با همان اعتبار عرفی و عقلایی آن اسـت ؛ یعنـی معنـای عرفی آن اصطلاح و عنوان ,معیار است ومی تواند در زمان هاو مکان های مختلـف متفـاوت باشد.