چکیده:
مولانا عارف شهیر و بزرگ قرن هفتم، یکی از ارکان اصلی و جاودانه ادب فارسی است که عالیترین دقایق و رموز عرفانی را در قالب
زیباترین کلامها به تصویر کشیده و همواره راهگشا و راهنمای سالکان و طالبان راه حقیقت و معرفت بوده است. عظمت مقام و
اندیشههای والای عرفانی مولانا علاوه بر ایران زمین پا را از مرزها فراتر نهاده و نور عشق وی در مغرب زمین نیز تابیدن گرفته است. در
این راستا مستشرقان سهم عظیمی در آشنایی آثار ادبی و مضامین عرفانی مشرق زمین به جهان غرب داشتهاند.از آنجایی که شرح افکار و عقاید مولانا مستلزم تخصص عمیق و همه جانبه در زمینه عرفان و تصوف اسلامی است، مستشرقین با
شناخت اصول عرفانی و با علاقه وافری که به تمدن و فرهنگ مشرق زمین داشتند، نقش بسیار مهمی در شناساندن دنیای اسلام و آثار
ارزنده آن به جامعه غربی ایفا کردهاند.در این مقاله سعی بر آن بوده تا دیدگاه برخی از مستشرقان نسبت به آراء وافکار و تعالیم عرفانی مولانا در قالب مباحثی چون عشق، جبر و اختیار، سیر تکامل انسان، وحدت وجود، وجود و عدم، فنا و بقا و...
مورد نقد و بررسی قرار گیرد. مستشرقان بزرگی چون رینولد نیکلسون، آنه ماری شیمل، ادوارد هنری وینیفیلد، جان آرتور آربری،
ویلیام سی چیتیک، فرانکلین دی لوئیس و... که بخش عمده زندگی علمی و پژوهشی خود را صرف تحقیق در افکار و احوال و آثار
مولانا کرده و به نوعی مولویشناس محسوب میشوند. به عنوان نمونه رینولد نیکلسون خاورشناس انگلیسی و متخصص در عرفان و
تصوف اسلامی که شاهکار وی تصحیح و ترجمه مثنوی معنوی همراه با شرح کامل آن است؛ یا آنه ماری شیمل شرقشناس و مولوی شناس
پرآوازه آلمانی که با نکته سنجی و موشکافی دقیق، اندیشههای والای عرفانی مولانا را در قالب کتابها و مقالات خود به جهان غرب
عرضه داشته است. اهمیت مقاله حاضر از آنجاست که مستشرقان سراسر جهان غرب توجه خاصی به مولانا نشان داده و راه را برای
تحقیقات و مطالعات هرچه بیشتر در این خصوص هموار کردهاند. این امر حاکی از آن است که توجه به عرفان و ادبیات صوفیانه روز به
روز جایگاه والای خود را در جهان غرب مستحکم کرده است.
خلاصه ماشینی:
"به عنوان نمونه رینولد نیکلسون خاورشناس انگلیسی و متخصص در عرفان و تصوف اسلامی که شاهکار وی تصحیح و ترجمه مثنوی معنوی همراه با شرح کامل آن است؛ یا آنه ماری شیمل شرقشناس و مولوی شناس پرآوازه آلمانی که با نکته سنجی و موشکافی دقیق، اندیشههای والای عرفانی مولانا را در قالب کتابها و مقالات خود به جهان غرب عرضه داشته است.
همچنین توجه به این نکته ضروری است که خواننده غربی در وهله اول برای آشنایی و درک آثار مولانا با مشکلاتی چند روبروست: گذشته از اینکه روح شعر در ترجمه از بین میرود مرتبط بودن دنیای مولوی با قرآن و پیامبر و اولیای اسلام موجب ارجاعات مداومی به آموزههای اسلامی در شعر وی گردیده اما خوشبختانه آزاد اندیشی وی در استفاده از صور خیال بر گرفته از منابع مشترک انسانی و جهان شمول بودن پیام مولوی عملا این مانع را بر طرف ساخته است.
نکته قابل توجه در مورد لوئیس این است که وی در تألیف کتاب خود صرفا راوی اقوال تذکرهنویسان نبوده حتی به آثار نویسندگان پیشین نیز بسنده نمیکند؛ زیرا معتقد است: برای ترسیم تصویر دقیقتر و کاملتر از مولانا باید در استفاده از تذکرهها نهایت دقت را مبذول داشت تا مباحث تاریخی صحیح و معقول از افسانهها و غیر واقعیات تشخیص داده شود به همین منظور با مراجعه مستقیم به تمام منابع موجود و با تحقیق و تفحص و نقادی کامل به ذکر زندگی، آثار و تعالیم مولوی میپردازد."