چکیده:
ارتباط میان نیاکان پارسی با هندی از دیرباز تاکنون به ارادت فرهنگی میان این دو قوم آریایی انجامید. فرهنگنویسی فارسی در هند
از جمله مواردی است که این ارتباط و ارادت را مستند میسازد، بطوریکه هندیان را در فرهنگنویسی فارسی از ایرانیان کوشاتر
مییابیم. این مقاله میکوشد مروری داشته باشد بر چگونگی فرهنگنویسی فارسی در هند؛ در این راستا فرهنگنویسی فارسی را در هند
به سه دوره قبل از مغول، مغول و دوره جدید منقسم کرده و آن را در دو شیوه، مجزا نموده است. شیوه اول (قبل از مغول) معطوف به
جمعآوری واژگان زبان و شیوه دوم (مصادف با دوران مغول) معطوف به پژوهش و نقد و بررسی در باب واژگان فارسی است. در اینجا
نویسنده به شرح مفصل فرهنگنویس مشهور هندی به نام سراجالدین علی خان آرزو پرداخته و فرهنگنویسی وی را به نام (چراغ
هدایت) به شیوه دوم مربوط میداند.
خلاصه ماشینی:
"فرهنگنویسی فارسی در هند را میتوان به دو زمره منقسم کرد: زمره اول: عبارت است از قرن هفتم هجری تا قرن یازدهم هجری که درین دوره مؤلفین فرهنگ، بیشتر توجه خود را در جمع آوری واژههای زبان مبذول داشتند و سعی عمده آنان برین بوده است که هر فرهنگ نو درین دوره با فرهنگهای قبلی محتویات جدید را برخوردار باشد.
به عنوان مثال «جنبان» را چنین شرح نموده است: به فم اول، اسم فاعل جنبیدن و آن لازم است لیکن اسم فاعل جنبانیدن که متعدی آن است نیز آمده چنانکه سلسله جنبان، وحید گوید: لب نمیبندد زافغان تاجرس جنبان بود میتپد در سینه دل تا بانگ غوغابشکند آرزو سبب تألیف چراغ هدایت را در دیباچه چنین آورده است: مخفی نماند که لغات مندرجه این کتاب بردوقسم است، قسم اول الفاظی است که معنی آن مشکل بود و اکثر اهل هند بر آن اطلاع نداشتند.
به طور مثال در مدخل «آری» وی نوشته است: «به مد اسم فعل است به معنی قبول دارم و بدون مد کلمه نداست در محل تحقیر، چنانکه در هندی، پس از توافق لسانین باشد» شفائی گوید: آری کندی تو کجا درک کجا شعر کجا؟ لاف چیزی که ندانی چه زنی پیش کسان41 درباره مدخل «برشگال» خان آرزو نوشته است: موسم برسات مخصوص بارش که چهارماه مقرری است نزدیک اهل هندو آنکه بمعنی مطلق موسم بارش نوشته خطا کرده و فارسیان برسات که به سکون دوم است به حرکت آرند، مثل واله هروی: ورلفظ کرم برورقی بینی مرقوم اندر همه هند بغایت برسات است42 در مدخل «باغ باغ» نوشته است: بمعنی بسیار شکفته و خوش اگر چه سابق معلوم بود که این لفظ فارسی هندوستانست لیکن الحال به ثبوت پیوست که فارسی صحیحالاصل است."