چکیده:
در شماره 33ـ34 فصلنامه آینه میراث، نقدی بر تصحیح دیوان امیر پازواری، نوشته بیژن هنریکار آمده که البته دیر بدستم رسید. در
این چند صفحه بر آن هستم که برای روشن شدن بسیاری از نکتههای ایشان، اهل نظر را به گواهی فرابخوانم و کژنکتهها را باز کنم تا شاید
راستی و درستی هرچه بیشتر اهل تحقیق را، به همانگونه که نام واژه آنها چنین میگوید، آشکار گردد، برای اینکار از آغاز نوشته ایشان
خط به خط و رویه به رویه پیش میروم:در این نوشته، دکتر منوچهر ستوده را (استاد)، مترجم کنزالاسرار درن را (میرزا شفیع)، بیژن هنری کار را (ناقد)، شیخالعجم امیر
پازواری را (امیر) و دیوان اشعار امیر پازواری را (دیوان) و برنهارد درن را (درن) میآورم.
خلاصه ماشینی:
"در این چند صفحه بر آن هستم که برای روشن شدن بسیاری از نکتههای ایشان، اهل نظر را به گواهی فرابخوانم و کژنکتهها را باز کنم تا شاید راستی و درستی هرچه بیشتر اهل تحقیق را، به همانگونه که نام واژه آنها چنین میگوید، آشکار گردد، برای اینکار از آغاز نوشته ایشان خط به خط و رویه به رویه پیش میروم: در این نوشته، دکتر منوچهر ستوده را (استاد)، مترجم کنزالاسرار درن را (میرزا شفیع)، بیژن هنری کار را (ناقد)، شیخالعجم امیر پازواری را (امیر) و دیوان اشعار امیر پازواری را (دیوان) و برنهارد درن را (درن) میآورم.
اما آنچه خود ناقد در بند اول رویه 306 از قول اینجانب آوردهاند، واقعیت اینست که نسخه همراه با نامهای از سوی سازمان دایرةالمعارف بزرگ اسلامی برای استاد فرستاده شد، که هماکنون آن نسخه و آن نامه در اختیار من است و ما آن را ملاک قرار دادهایم ولی از دیگر نسخهها و نوشتههای مربوط به امیر دور نبودهایم.
ناقد در رویه 317 با نقل پارهای از نوشتهام از رویه 342 دیوان و ادامه مطلب، با استفاده از ترجمه گل باباپور از مقدمه که خود ناقد آن را مغشوش و مبهم میشمارد و ادامه بحث در رویههای 318 و 319 سرانجام در رویه 319 به این نتیجه میرسد که [آگاهیهایی که آقای داودی در پینوشت درباره درن بدست میدهد درست بنظر نمیآید] یکی آنکه متنی را که خود ناقد آن را مغشوش و مبهم میخواند، چگونه است که آن را مورد استناد قرار میدهد؟!"