چکیده:
ساقینامه، اشعاری است خطاب به ساقی که از او طلب شراب جهت دفع غم میکند. شاعر در ساقینامه مفاهیم بلند درباره ناپایداری
دنیا و اغتنام فرصت بیان میکند. معمولا در ساقینامهها رگههایی از عرفان و تفکر خیامی هم دیده میشود.برخی محققان، ساقینامه را مولود خمریهسرایی دانستهاند که در اشعار قدما به خصوص رودکی و بشار مرغزی و منوچهری دیده
میشود. استاد محجوب نمونهای از آن را از اشعار فخرالدین اسعد گرگانی ذکر کردهاند. اما پیشگام ساقینامههای همراه با مغنینامه
نظامی گنجهای است. قدیمیترین نوع از این ساقینامه مستقل نیز در دیوان حافظ وجود دارد.حیاتی گیلانی، (م 1028 ه . ق) نیز ساقینامه سروده است. استاد گلچین معانی او را صاحب دو ساقینامه دانسته است که یک
ساقینامه را در حاشیه میخانه ذکر کردهاند. ما در این مقاله سعی کردیم که متن مصححی از دو ساقینامه حیاتی گیلانی ارائه داده و
تفاوتهای آن را با ساقینامه موجود در میخانه ذکر نمائیم. ضمنا ابیات مشترک در دو ساقینامه را در جدولی نشان داده و این احتمال را
مطرح کردهایم که شاید اساسا حیاتی یک ساقینامه بیشتر نسروده است.
خلاصه ماشینی:
"را آبی به گلشن لبانش جام می را طوق گردن 35می اندر جام او ماه فروزان قدح در دست او خورشید سوزان نگه را کیفیت چون نشأه مل تبسم را شکفته خنده گل بیا ساقی که میمست لب تست هزاران روز دولت در شب تست بیا تا خوش شویم و خوش نشینیم گل شادی ز روی هم بچینیم دل سرمست را دیوانه باشیم به هر آتش پر پروانه باشیم 40سراپا شعله گردیم و نمیریم اگر غم پنبه گردد درنگیریم دگر از چرخ و از اختر نگوئیم رهی کان رفتنی نبود نپوئیم در این قصه بر مسمار دوزیم ز سر جوشی دگر لب برفروزیم چه دانی کین سپهر و اخترانش جهات و امهات و گوهرانش به نفس خویشتن مشغول کارند نه مجبورند بل با اختیاراند 45به گفتن مینیرزد ماجراشان به ایشان باد هم چون و چراشان که هریک رشته در تاب و پیچند به کار خویشتن در دنگ و گیجند ازو دان جمله را نز چرخ و محور کجا از آسمان تا آسمان گر مرا از خویشتن بس ننگ و عارست که با دوران گردونم چه کارست من و عشق و تمنای دل خویش هزاران گیر و دار و مشکل خویش 50تو و هم آن کف دریا فروزت همان اندوه بر اندیشه سوزت حیاتی و همان مدح شهنشاه دل دانش پژوه و جان آگاه درر پاش گهر سنج لب مدح هزاران روز روشن در شب مدح ز جعد حوریان دوده مدادش به خلخ برزده مشک سوادش شده صیت ثنایش آسمان گیر ز مدح شاه نورالدین جهانگیر 55جهان افروز نور عالم آرا محیط آسمان را در یکتا ازو روشن جبین پادشاهی فروزان اختر صاحب کلاهی شرف از تخمه جمشید با او فروغ اختر از خورشید با او تحمل را به دشمن روزگاری ز هر شغلی به عالم یادگاری نوشتن را چو گیرد خامه در دست شود ماه منیری نامه در دست 60رخ کاغذ چنان رخشنده سازد که اختر بر سوادش عشق بازد جمال و حسن را رنگ و نگار او نسیم خلق را باد بهار او چهخوش سودی است بر وی جان فشاندن ابا جان هرچه هست آسان فشاندن (نسخه خطی، گ 236ـ240) ساقینامه (1) سلیمان و بلقیس ساقینامه (2) تغلقنامه 1 19 2 21 3 20 4 22 5 38 6 25 7 26 8 15 9 16 10 17 12 28 13 29 15 24 18 41 19 42 20 43 21 44 22 46 23 47 29 48 30 49 32 31 77 30 جدول فوق مقایسه ابیات مشترک در دو ساقینامه حیاتی گیلانی است."