چکیده:
یکی از عرصه هایی که سنت به مفهوم عام و سنت نبوی به مفهوم خاص آن بدان اهتمام ورزیده، عرصه طب و بهداشت تن و روان است. در این مقاله تلاش بر این است که به سئوالاتی که در زمینه اعتبار این روایات مطرح است، پاسخ داده شود، نظیر: روایات طبی با توجه به منبع و سند آنها در چه درجه ای از اعتبار قرار دارند ؟ با فرض اعتبار منبع و صحت سند روایات طبی، معیار اعتبار آنها چیست؟ به عبارت روشن تر آیا این دست از روایات را باید بسان روایات فقهی از روی تعبد پذیرفت یا آن که مبنای پذیرش آنها اثبات پذیری بر اساس دستاورد های قطعی علم است؟ آیا اساسا عرصه هایی همچون طب و بهداشت در قلمرو دین و رسالت پیامبر اکرم(ص) می گنجد یا نه؟ آیا با توجه به روایات طبی می توان قلمرو دین را تعریف کرد.
خلاصه ماشینی:
وجود این دست از روایات میتواند نشانگر آن باشد که میان دین و علم تعامل نزدیک برقرار است و قلمرو دین افزون بر عرصههای معنوی و اموری را که سعادت انسانها را تأمین میکند، اموری دیگر همچون طب و بهداشت را در بر میگیرد(نک: مجلسی، 59/289 – 359، طب النبی؛ بخاری، 7/11 – 33، کتاب الطب؛ ابی داود، 2/219 – 230، کتاب الطب؛ ابن ماجه، 2/1137، کتاب الطب؛ حاکم نیشابوری، 4/196 – 220).
با این حال، آنچه در این بین کمتر مورد توجه قرار گرفته، بررسی پرسشهایی چند در عرصة روایات طبی است؛ نظیر: تا چه اندازه میتوان به روایات طبی اعتماد کرد؟ آیا معیار اعتبار روایات طبی تعبّد است یا تجربهپذیری؟ آیا روایات طبی به زمان، مکان یا اشخاصی اختصاص دارند یا آنها که بسان سایر آموزههای دینی فراگیرند؟ آیا با استفاده از صدور روایات طبی میتوان قلمرو دین را تعریف کرد و برای آن گسترهای بیش از آنچه بدواً به نظر میرسد، قایل شد؟ نگارنده در این مقاله به بررسی و ارایه پاسخ به این پرسشها پرداخته است.
با توجه به دشواریهای سندی که برخی از روایات طبّی بدان مبتلا هستند، تأکید بر تعبدی بودن پذیرش مفاد آنها عملاً راه را برای تصادم مفاد روایات طبّی با آموزههای قطعی علم طب هموار میسازد؛ زیرا حتی با فرض صحت سند یک روایت طبّی، احتمال عدم صدور آن از معصوم(ع) به خاطر خطای راوی در نقل کامل و صحیح آن، یا راهیافت تصحیف در متن روایت و...