چکیده:
این مقاله به دنبال یافتن پاسخ این پرسش است که با توجه به ازلی و ذاتی بودن علم و اراده خداوند، آیا این صفات تغییر پذیرند؟ در صورت مثبت بودن پاسخ، این تغییر چگونه و در چه شرایطی رخ می دهد؟ پرسش بالا در آموزه بداء، که از عقاید پیروان فرقه شیعه اثنی عشری است، به خوبی پاسخ داده شده است. در میان اندیشمندان شیعه، در مورد بداء، دو رویکرد به چشم می خورد: در رویکرد اول، بداء نوعی نسخ است و نسبت آن به خدا مجازی تلقی می شود. یکی از ایرادهای این رویکرد این است که همه مسلمانان نسخ را قبول دارند؛ بنابراین اگر بداء امری مستقل از نسخ بوده، نسبت آن به خدا حقیقی است. این رویکرد، که از تاویل روایات اهل بیت (ع) برگرفته شده است، بداء را اظهار امر تازه از علم مخزون خدا می داند.
به نظر می رسد علت مخالفت بعضی از فرقه های مسلمان با بداء، برداشت نادرست از آن است که مستلزم نسبت دادن عجز و جهل به خداوند می شود. اما با توجه به آیه "کل یوم هو فی شان" که سلطنت مطلق خدا بر هستی را ثابت می کند، حکمت عدم استمرار وضع سابق، که معنای درست بداء است، توجیه روشنی می یابد.
مقاله رویکرد دوم را اثبات می کند که دو نتیجه مهم از آن به دست می آید: نخست این که حقیقت بداء مستلزم هیچ تغییری در علم و اراده خدا نیست. بنابراین مخالفت بعضی فرقه ها با بداء منطقی نیست؛ و نتیجه دوم این که اختلاف فرق دیگر با شیعه صرفا لفظی و سطحی است.
This article attempts to find an answer concerning the changeability of God's pre-eternal and essential knowledge and will. If the answer is affirmative، how and in what conditions، will this happen? In Beda which is the common opinion among the Twelver's Shi'a sect followers، the above question has been much accounted for. There are two distinct points of view about Beda among Shia's learners. As to the first one، Beda is believed to be a kind of abrogation and is considered metaphorical with regard to God. One objection to this point of view is that if the reality of Beda refers to abrogation، it must be accepted by all Moslems while this isn't actually the case.
Regarding the second viewpoint، Beda is independent from abrogation and it's due relation to god is considered factual. This second point of view taken mainly from allegorical tradition of folks of the household holds the view that Beda is considered as a new assertion of the God's precious knowledge.
The main cause of opposition by some muslim sects to Beda is the misconception about it. Such misconception indicates God's inability and ignorance. Regarding "Everyday He is in a new action" which proves the God's sovereignty over all existence، the wisdom of nonpermanent situation apriori-the true meaning of Beda –is here justified and clearly depicted.
The author in this essay is going to elaborate on the latter view and reach two conclusions. The first is that the due belief of Beda doesn't، in effect، implicate any changes in god's pre-eternal knowledge and will، so the cause of opposition towards Beda is not logical. The second conclusion would be the due dispute between the Shi'a and other sects on Beda are only literal and thus superficial.
خلاصه ماشینی:
"مقاله رویکرد دوم را اثبات میکند که دو نتیجهی مهم از آن به دستمیآید:نخست اینکه حقیقت بداء مستلزم هیچ تغییری در علم و ارادهی خدانیست،بنابراین مخالفت بعضی فرقهها با بداء منطقی نیست؛و نتیجهی دوماینکه اختلاف فرق دیگر با شیعه صرفا لفظی و سطحی است.
بداء نسبت به حق تعالی،یعنی خداوند چیزی و امری و حکمی را با اراده و مشیتخاص خود،که از علم مکنون و مخزون الهی نشأت گرفته است،به مقصدی غیر مترقبتغییر میدهد که برای هیچ موجود دیگری از قبل معلوم نبوده است.
در تأیید این مسأله که بداء از علم مخزون حق تعالی،علمی که پیش از تحقق عینیآن هیچ مخلوقی به آن راه ندارد،نشأت میگیرد،روایت ذیل دلیل روشنی است:عبد الله بنسنان از امام صادق(ع)روایت کرده که فرمود:"ما بدا لله فی شئ الا کان فی علمه قبل انیبدو له(23،ص:203)؛برای خداوند نسبت به چیزی بداء حاصل نشد،مگر اینکه از آنآگاه باشد،پیش از آنکه برای وی بداء حاصل شود".
فخر رازی(606-544)همین برداشت را از قول جریر نقل میکند(21،ص:421)ودر تفسیر کبیر خود،در بیان عقیدهی شیعه میگوید:بداء یعنی خدا به چیزی معتقد بوده است و آنگاه خلاف آن بر او آشکار میگردد.
نگتهی قابل توجه در سخن فخر رازی،که ذیل آیهی 39 سورهی رعد بیان کرده است،این است که میگوید:معنای درست آیه،یا نسخ حکم قبلی و اثبات حکم دیگر برحسبمشیت الهی است،یا عقیدهی معتزله است که میگویند آیه ناظر به رعایت مصالح است ونیز اینکه همه چیز با قضا و قدر و یا اختیار خداوند میباشد."