خلاصه ماشینی:
لو لا بس الصخر الاصم بعض ما یلقاة قلبی فض اصلادالصف و شاعر پارسی گوید: گر کوه غمان ما کشیدی ماهی کوه از غم ما گداختی چون کاهی ایضا ج 5 ص 597 در تفسیر اذا جاء نصرالله و الفتحگوید: «هرکار که به نهایت رسد وقت زوال بود آن را، چنانکه شاعر گفت: اذاتم امر بدانقصه ترقب زوالا اذاقیل تم و شاعر پارسیان گفت: پیمانه چو پر شود بگردانندش» پینوشتها: 86- برای اطلاع اجمالی از کثریت عدد این نوع کتبمؤلفه به توسط قدما و مفسرین رجوع شود به فهرستابنالندیم ص 33-38 و به کتاب بسیار نفیس سیوطیالاتقان فی علوم القرآن 87- کذا فی الاصل و شاید صواب «نیست» به جای«هست» که در آن صورت «کجا» به طرز قدما به معنی«که» خواهد بود 88- کذافی الاصل، و ظاهرا صواب «ندانی» استبصیغة نفی 89- تصحیح قیاسی و فی الاصل: لشکر تو 90- کذا فی الاصل، و شاید صواب «بدی» باشد 91- از ابیات سائرة فردوسی است و بیت بعد از آن ایناست: «زداد و دهش یافت آن فرهی تو داد و دهش کن فریدون توئی» 92- از ابیات مشهورة فندزمآنی است در حرب بسوس وهی مذکورة فی اوایل الحماسة 93- کذا فی الصل، و شاید صواب «نکرد» باشد بصیغةنفی 94- هذا هوالصواب و فی الاصل: نه بازد تمام این فقر،سابقا نیز در ص 55 مذکور شد به مناسبت ذکر سنایی واینجا نیز به جهت ربط کلام چارة از تکرار نبود 95- یعنی بدون شک «صاحب بن عباد» 96- یعنی ابوالحسن محمدبن احمدبن محمد العلویالاصبهانی المعروف بابن طباطبا شاعر مشهور متوفی درسنه 322 (رجوع شود بمعجم- الشعراء مرزبانی ص 463 ومعجم الادباء یاقوت ج 6 ص 284-392) 97- این چهار بیت عربی مذکور در متن را ثعالبی نیز درکتاب الکنایات (طبع مصر ص 37) به همین ابن طباطبانسبت داده و از روی همان مأخذ تصحیح شد چه متنبسیار مغلوط است.