چکیده:
نگاهی هرچند گذرا به تاریخ آشکار میکند که گذشته از پدیدارهای طبیعی،نهادهای ساخته دست بشر همچون تمدنها،نظامهای حکومتی،مؤسسات و سازمانها و نظایر آنها نیز جملگی محکوم این حکم حضرت حق هستند که:کل شی هالک الا وجهه.به عبارت دیگر برای هرآنچه که به عالم ماده تعلق دارد بقا و دوام ابدی قابل تصور نیست.به این اعتبار میتوان این پرسش را مطرح ساخت که آیا برای دانشگاهها-به منزله یکی از کارآمدترین هویات مصنوع بشر-آیندهای وجود دارد؟آیا میتوان به بقای هرچند نسبی این نهاد اساسی که در رشد و تعالی جوامع بشری و ابنای آدم نقشی مؤثیر ایفا کرده امیدوار بود؟ استدلال اصلی مقالهء حاضر آن است که در عرصهای که تغییر و دگرگونی بنیادین،اصل لا یتغیر آن به شمار میآید،تداوم حیات دانشگاه،در گرو تلاش مستمر برای انطباق با شرایط دائما در حال تحول و تکاپوی بیوقفه برای یافتن جایگاه (niche) مناسب با اهداف عام و اصلی این نهاد است.موفقیت در این امر نه تنها به آمادگی همیشگی برای رقابت در مسابقه برای بقا بستگی دارد که به همان اندازه به همکاریهای سازنده (symbiosis) با دیگر عناصر موجود در زیستبومهای معرفتی و اجتماعی،و تطور همزمان (co-evolution) با آنها،وابسته است.
خلاصه ماشینی:
"در حوزه امور اقتصادی *نظام ماشینی متکی به تولید انبوه (دنیای جدید چارلی چاپلین،صنایع ماشینسازی فورد) *سرمایهداری متکی به انحصارات بزرگ ملی *تمرکز نیروی کار و مدیریت *انرژیهای فسیلی و یارانه گرفتن از زمین به منظور دستیابی به رشد اقتصادی حد اکثر بدون توجه به دیگر عوامل *ساختار طبقاتی(پرولتاریا در برابر سرمایهدار) *خانوادههای هستهای *نظام کامپیوتری/انقلاب سیبرنتیک(فعالیت از طریق شبکههای اطلاعرسانی- بزرگراه اطلاعاتی،کار از خانه) *سرمایهداری چند ملیتی *تأکید بر عدم تمرکز و عدم مداخلهء دولت *انرژیهای احیاپذیر و رشد قابل تداوم و هماهنگ با دیگر عوامل محیطی *ساختار طبقاتی (cognitaria) در برابر صاحبان کورپوریشنهای بین المللی *اشکال تازه خانواده در حوزه اندیشههای فلسفی *قول به وحدت ساختار واقعیت (monism) *ماتریالیسم *گرایش به اتوپیا(آرمانشهر) *چندگانگی رهیافتها و دیدگاهها و مقصدها (pluralism) *دیدگاه سمیوتیک (semiotic) *گرایش به هتروپیا (heteropia) در حوزه علوم *نگرش مکانیکی *تحولات خطی (linear) *دیدگاه تعینگرایانه (deterministic) *سیستمهای خود سامان (organising-self) ،سیستمهای فیدبک مثبت و منفی *تحولات غیر خطی(هاویه، آشوبناکی choas ،پیچیدگی complexity )] *واقعیت خودجوش و خلاق و غیر متعین (open) ،ساختار احتمالاتی واقعیت در حوزه مسائل دینی *بیخدایی،حذف خدا از عالم (نیچه و نیهیلیسم) *اسطورهزدایی و حذف معانی رمزگونه از مفاهیم *چند خدایی *رهیافتهای عرفانی ما بعد مدرن و بازگرداندن زبان اسطوره به سبک داستانهای تخیلی- علمی اگر تمامی نکاتی که در بالا به شکل فهرستوار اشاره شد، پذیرفته شوند،در آن صورت میتوان گفت که از حیث آنچه که به موضوع مورد بحث این مقاله،یعنی«آینده دانشگاه و دانشگاه آینده»ارتباط پیدا میکند و مهمترین تحولاتی که در حال حاضر در شرف وقوع است عبارت است از ظهور و رشد طبقه کاگنیتاریا (cognitaria) یعنی طبقه کسانی که سرمایه اصلیشان نیروی اندیشهشان است؛در برابر پرولتاریا یا کارگران ساده که سرمایه اصلیشان نیروی بازویشان است،و جامعهای که ارتباط میان اجزای آن از طریق شبکههای کامپیوتری تسهیل شده است؛یعنی آنچه که از آن با عنوان جامعه شبکهای (network society) یاد میشود."