خلاصه ماشینی:
"(به تصویر صفحه مراجعه شود) طنز بزرگسال،کودک و نوجوان از دیدگاه طنزپردازان معاصر ایران منوچهر احترامی،با بیان اینکه شیوههای طنز در مورد کودک و نوجوان و بزرگسال یکسان است،میگوید:«الفبای طنز،الفبای مشخصی است با ویژگیهای تعریفشده یا قابل تعریف که چندان قابل تغییر نیست.
»(پدرام،1383، ص 11)خلاف عقیدهء احترامی،فرهاد حسنزاده،طنز گروه سنی کودک را حتی از طنز نوجوان نیز مجزا میداند و معتقد است:هرکدام از دو گروه سنی کودک و نوجوان،ویژگیهای خاصی دارند که در تفکیک طنز این دو گروه باید به آنها توجه کرد.
نویسندگان گذشته ادب فارسی،با استفاده از شخصتهای استعاری و نمادین،انسان و جامعهء انسانی گذشته را در داستان به نمایش گذاشته،آثاری خلق میکنند که با داشتن دو لایه روساخت و ژرفساخت،میان نیروهای انسانی را منعکس بهطور کلی داستانهای بررسیشده دههء هفتاد را از لحاظ طنز و طنزپردازی به دو دسته میتوان تقسیم کرد که عبارتند از: الف-داستانهای سنتی(افسانه و قصههای عامیانه) ب-داستانهای معاصر(فانتزی و داستانهای واقعگرا) الف-داستانهای سنتی شرایط کلی حاکم بر قصهها و افسانههای سنتی،براساس چهار رابطه زیر بهوجود میآید: ا-اکثر اینگونه قصهها طنزآفرین هستند؛زیرا قهرمانان بدون دلیل در فرصتهای مناسب،یکدیگر را میفریبند و به تنها چیزی که میاندیشند،فریب دیگری است.
در میان آثار بررسیشده دههء هفتاد،به مجموعهء«دختری که زیاد میدانست»، «تصمیمات کبری»و«خوابهای عجیب»،اثر محمد حمزهزاده،مجموعهء«یادهای کودکی»،اثر نورا حقپرست،برخی داستانهای مجموعهء«شیرمال فروشی»اثر جواد نیسی،همچنین مجموعه داستان«من و فکرهایم»،اثر ناصر کشاورز در گروه سنی الف، میتوان اشاره کرد که در اصل همگی از نوعی طنز موقعیت در خلال داستان برخوردارند که آنها را برای کودک جذاب و خواندنی میسازد."