چکیده:
منطقه خاورمیانه همواره در تحولات سیاسی و اتخاذ استراتژی قدرتهای جهانی از نقش و اهمیت فراوانی برخوردار بوده است. اهمیت روزافزون منطقه خاورمیانه به لحاظ استراتژیکی و ژئواستراتژیکی، در دیدگاهها و استراتژی قدرتهای جهانی بویژه ایالات متحده آمریکا در دهه های گذشته (بویژه بعد از حادثه 11 سپتامبر) امری بدیهی و آشکار است. از این رو دولت آمریکا برای به سیطره درآوردن این منطقه، طرح خاورمیانه بزرگ را به بهانه کاشتن بذر دموکراسی در ظاهر، ولی غارت هرچه بیشتر اقتصاد بویژه انرژی منطقه در باطن مطرح و در دستور کار خود قرار داده است. لذا این مقاله با دیدگاه جغرافیایی، منطقه خاور میانه را معرفی نموده و اهمیت و تأثیر آن را بر مسائل جهانی از یک طرف، اهداف رژیم صهیونیستی و ایالات متحده آمریکا را در ارائه طرح خاورمیانه بزرگ از طرف دیگر مورد بررسی و کنکاش قرار می دهد.
خلاصه ماشینی:
"از آنجا که 70% انرژی جهان در خاورمیانه و نقاط پیرامونی آن قرار دارد و ایالات متحده آمریکا، به عنوان قدرت هژمونی اقتصاد برای حفظ موقعیت موجود و به منظور تسلط کامل بر انرژی مناطق فوق، با الهام از طراحی از پیش تدوین شده شیمون پرز، به بهانههای متعدد طرح خاورمیانه بزرگ که شامل (خاورمیانه به اضافه بخشی از پاکستان و افغانستان و آسیای مرکزی و حوزه قفقاز جنوبی و شاخ آفریقا و بخشی از شمال آفریقا) می باشد را پس از حادثه 11 سپتامبر 2001 مطرح ساخته است و چون اقتصاد جهان بر محور انرژی می چرخد و قدرتهای جهانی و در راس آن آمریکا به منظور تسلط بر انرژی منطقه (موتور محرکه اقتصاد) درصدد اجرای طرح خاورمیانه بزرگ است و به همین علت رقابتهای شدیدی را با سایر قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای شروع نموده است.
رویکرد جدید آمریکا تثبیت حضور در آسیای مرکزی و خلیج فارس است و در این شرایط در مباحث ژئوپولیتیک، دوباره مسأله «هارتلند» مطرح میشود، بدین معنی که آمریکا، خلیج فارس و دریای خزر را به عنوان دو منبع اصلی تأمین کننده انرژی دنیای آینده معین کرده و این دو را به صورت خودکار به یک «هارتلند» در جهان تبدیل نموده است که ایران در مرکز آن و عراق بخشی از خاورمیانه، افغانستان و پاکستان نیز در اطراف آن قرار میگیرند."