چکیده:
«ولایت»در لغت به معنای قرب،نزدیکی،محبت و سرپرستی و در مفهوم عرفانی،جریان ساری وجود در تمامی مظاهر عالم و تجلی اسماء و صفات الهی میباشد.ولایت ولی در حقیقت آگاهی،اشراف و نیرویی است که از درون و باطن و به امر و اراده خداوند نشأت گرفته است.مبحث ولایت اصلیترین و کلیدیترین بحث عرفان میباشد که شالوده و اساس هرگونه بینش معنوی و معرفتی است، معنویت و معرفتی که در طول تاریخ بشریت و به هرشکل و سنخی از جریانهای عرفانی با هرعنوانی و گرایشی در تمام ادیان و فرق منسوخ و غیرمنسوخ،مطرح میشود.در این مقاله سعی شده نقطهنظرها و دیدگاههای عزیز الدین نسفی عارف قرن هفتم در باب ولایت بیان شود.
خلاصه ماشینی:
"1 برتری نبوت بر ولایت در نگاه نسفی نسفی نبی را ولی نیز میداند اما ولایت را در وجود نبی بر نبوتش ارجح میداند،وی به این نکته مهم توجه دارد که نبی از همه علوم کشفی که به ولی افاضه شده برخوردار است اما بدانسبب که نبی است از بعد ظاهری علمی که خداوند به او بخشیده مردم را آگاه میسازد در حالیکه ولی این علم باطنی را در وجود خود مستور میدارد تا زمانی که بتواند آن را بر دیگران افشا کند،از این روست که نبوت بر ولایت برتری دارد و حتی اولیاء موظف به رعایت احکام و شریعتی هستند که انبیاء میآورند و این امر را در بیان قرآن رابطه موسی(ع)با خضر(ع)شرح میدهد و تأکید مینماید که همه اولیاء در ولایت خود کامل نیستند و به همین سبب است که -------------- (1).
2 همان گونه که نبوت خاتمیت دارد ولایت نیز دارای خاتمیتی است زیرا هردو وجه مظاهر یک حقیقتند،وی در تشریح خاتمیت ولایت اظهار میدارد:پس از پیامبر(ص)نبوت مختوم گشت اما خداوند دوازده کس از خاندان او را به ولایت خود مخصوص گرداند که حقیقت شریعت را برای مردمان آشکار کنند و خاتم این دوازده نفر که خاتم اولیاء نامیده میشود مهدی صاحب الزمان(عج)میباشد که انسان کامل است و حیات او ادامه دارد.
نکته حائز اهمیت اینکه نسفی اظهار میدارد:«ولایت باطن نبوت و از صفات حضرت محمد(ص)است که ظاهر شده و در صورت ظاهری به مرتبه کمال رسیده است و پس از وفات ایشان نوبت ظهور ولایت و حقایق باطنی است که توسط صاحب الزمان و در شکل خارجی و عینی بارز خواهد شد»،وی صاحب الزمان را مظهر عنصر اول و ولی کامل میداند و بر این امر تأکید میورزد و فحوای کلام او سیاقی شیعی دارد."