چکیده:
مدیریت رفتاری است که مدیران به تناسب جایگاه ها برای اداره سازمان انجام می دهند و رفتار مولفه ای است که بر پایه مبانی فکری و ارزشی شکل گرفته و هویت می یابد و تفاوتهای رفتاری را می سازد. مدیریت نیز از این قاعده مستثنی نیست؛ تفاوت مدیریتها در فرهنگها و حتی افراد نیز به این نکته بر می گردد. تفاوت بنیادین فرهنگ علوی با دیگر فرهنگها خصوصا فرهنگ غربی باعث شده مدیریت نیز در این فرهنگ از ماهیت و چهره متفاوتی برخوردار باشد که در بستر زمان این تفاوتها به صورتهای مختلف به نمایش گذاشته است که بارزترین آنها در بستر زمان، مدیریت علوی با الگوی عملی مدیریت امیرالمومنین علیه السلام و مدیریت اموی با مدیریت معاویه می باشد که به شواهد تاریخی می توان به جزییات آنها پرداخت. در این مقاله با فرض این نکته در صدد پاسخ دهی به این سئوال اساسی برآمدیم که مدیریت در فرهنگ علوی چه تفاوتهای با سایر تئوریهای مدیریت در عصر حاضر دارد؟ بعد از مطالعات موردی و تحلیل محتوا که حدود سه سال طول کشید به این نتیجه دست یافتیم که مدیریت در فرهنگ علوی تفاوتهای ساختاری و محتوای و ابزاری با سایر تئوریها دارند.
خلاصه ماشینی:
"در دستورها و نامه های دیگر امیرالمومنین علی علیه السلام به وضوح دیده می شود ایشان در نامه ای که به مالک اشتر در خصوص اداره مصر می نویسند جامعه و سازمان را مجموعه ای از گروه ها و اصناف مختلف می داند که با هم ارتباط دارند به طور که حیات هرکدام وابسته به دیگری است و ضروری است برای پویایی جامعه و سازمان به تمام این بخشها توجه شود و نوع ارتباط آنها را منطقی و عقلانی ساخت ( اصالت جامعه ) و برای اینکه بتوان به این هدف ایده آل دست یافت لازم است هریک از صنوف اعم تجار ، کارگزاران، نظامیان و قضات براساس ویژگیهای کاری مورد توجه ویژه ای قرارگیرند(اصالت فرد) و در بخش های دیگر نامه به این امر اشاره دارند که در اجرایی امور به نظر خواص و حالات خویش توجه نکن بلکه نظر عموم جامعه را مد نظر بگیرید و براساس مصلحت جامعه دستورات را به اجرا بگذارید و معنی ندارد که بگوید من مأمورم و معذور و هرچه دستور داده ام باید مورد اطاعت واقع شود و در عین حال نباید فراموش کرد که این به معنایی هم رنگی با جماعت نیست تا وظایف خود را در مقابل خدا و ولی امر او به فراموشی بسپارید 19 در فرهنگ اسلامی بهترین تشبیه برای سازمان و جامعه، پیکر موجود زنده است."