خلاصه ماشینی:
"این تماشاگر مهاجر که هنوز پختگی و قوام فرهنگی خود را در جامعهء میزبان به دست نیاورده است،میکوشد که فشارهای ناشی از مشکلات مهاجرت را با دیدن نمایشنامههای صیاد که آمیختهایست از زبان طنز و موضوعات اجتماعی-سیاسی-که پاسخگوی حساسیتهای این قشر است-برطرف سازد.
با وجود اطلاعات منسجم دربارهء صیاد،زندگی و کارش در مقدمه و پیش مقدمه،این پرسش در ذهن خواننده به جا میماند که اصلا مختصات تآتر پراکنده شدگانی چیست و ویژگی کار صیاد کدام است که بیانگر این تآتر معرفی میشود و بهطور کلی صیاد به عنوان«پلی یا رابطی بین تآتر مهاجران ایرانی و ایرانیان مقیم داخل کشور»چه عقیده،تفکر و موضعی را منتقل میکنند.
به خوبی روشن نیست که آیا صیاد«مردم»را به از خود بیگانگی متهم میکند یا «نظامی»که جبر را حاکم میکند یا هر دو را به نسبتی؟نظرگاهش راجع به مبارزه چگونه است؟آیا معتقد است که مبارزات«زن»و«برادر»قوام و پختگی لازم را ندارند؟بر اصل و اساس محکمی پایهریزی نشدهاند یا بالکل پوشالیاند؟آیا مبارزهء فردی به شکست میانجامد و مبارزهء گروهی هم محکوم به فناست؟آیا مبارزهء زن به عنوان نیروی اندیشمند،پویا و گاه مغلوب نظام مردسالارانه میشود و شکستش حتمیست؟ پس صیاد چه راهی را پیشنهاد میکند؟آیا مبارزه کسیست که کشور را ترک میکند؟ پس تکلیف کسانی که با نظام حکومتی در تعارضند و در کشور هم ماندهاند و شیوههای مبارزاتی ویژهء خود را یافتهاند چه میشود؟اصلا منشأ و دلیل اصلی خر شدن چیست؟ نمایشنامه این تفکیکناپذیری را به درستی روشن نمیکند."