خلاصه ماشینی:
"برداشت شما از این اصطلاح چیست؟در این طیف تعاریف،برای نقد و رمان جدید خود (نام گل سرخ2)چه جایگاهی قائل میشوید؟آیا تصور میکنید بین وجوهی که اصطلاح«پست مدرن»به آنها اطلاق میشود قرابتی وجود دارد؟بین 1)معماری(پائولو پورتگو،رابرت و نتوری،دنیس اسکات براون و دیگران)؛و 2)گفتمان فلسفی،زیباشناختی و جامعهشناختی که اخیرا توسعه یافته و3)پست مدرنیسم ادبی و تئوری داستانی در ایالات متحد آمریکا؟ امبرتو اکو:همهی عمرم تلاش کردهام در محدودههایی که زیر چتر یک اصطلاح قرار میگیرند تمایز ایجاد کنم،اصطلاحاتی چون نگارهگرایی،رمز،پیش فرض و غیره.
در خصوص ساختار شکنان خاص(اما آیا ما میتوانیم به جای همهی آنان حرف بزنیم؟)جویس و الیوت نویسندگانی با«قالب باز»نیستند و واقعیت را به عنوان فرایند و موجودیتی متفاوت نمیبینند، که همین نشان میدهد آنها(منتقدین)آثار این نویسندگان را به شیوهای معین میخوانند:با منظری که به آنان امکان میدهد تا عمل خوانش بر بافت متن غلبه یابد،از چه مؤلفهای برای رویارویی با آنها میتوان استفاده کرد؟به روایتی دیگر،از من نپرسید آیا اثری دارای قالب باز است یا بسته.
استفانو روسو:اینکه شما ساختار و قالب باز را در کنار هم قرار میدهید تناقضی شگرف است که به هر حال به این مفهوم میانجامد که قالب بندی آهنین در«نام گل سرخ»شما آنقدر آشکار است که ظن همگان را بر میانگیزد که نکند از کاغذ ساخته شده باشد:شما میگویید که قالب بندی آهنین اولیس جویس و رمان شما یک نوع ساختارزدایی بنامتنی،در قالب بندی آهنین و قالب سنتی داستان،است؟ امبرتو اکو:چرا نه؟به نظر منطقی میرسد."