خلاصه ماشینی:
"واکنش شاه چنین بود که اول نخستوزیر جوان و بیتجربه خود-علی(حسنعلی)منصور-را مورد نکوهش قرار داد آنگاه به این فکر افتاد که پشت سر آن مخالفتها انگشت بریتانیا در کار است و بنابراین هوراس فلیپس مستشار سفارت را عنصر نامطلوب اعلام کرد و دستور داد که تحقیقاتی در اینباره به عمل آید و معلوم شود که خود من یا کارمندانم و یا وزارت خارجه بریتانیا چه دخالتی در ماجرا داشتهایم و حال آنکه در واقع نه بریتانیا بلکه آیت الله خمینی و دیگران بودند که آن گونه احساسات ضد امریکایی شدید را دامن میزدند.
شاه اعلام اولیه دولت کارگری بریتانیا را با آرامش تلقی کرد اما دو ماه بعد در لندن گفته شد که بریتانیا میخواهد پیش از ترک خلیج فارس وضع آن منطقه را تثبیت کند و بدین منظور ایجاد فدراسیونی از هفت امیرنشین،منجمله بحرین و قطر،را در دستور کار خود دارد،شاه این طرح را حیلهء مزورانهای تلقی میکرد که میخواهند او را در برابر کار انجامشده قرار دهند چه در این صورت او یا میبایستی اتحادیه امارات را به رسمیت بشناسد و از دعاوی خود در مورد بحرین و جزایر متنازع فیه دیگر(تنب بزرگ،تنب کوچک و ابو موسی)دست بردارد و یا خود را با دنیای غرب بر سر مخالفت با تشکیل اتحادیه طرف سازد.
میگفت این جزایر تنگه هرمز را در کنترل دارند و بر اهمیت حیاتی آنها برای حفظ خطوط دریائی ایران در خلیج فارس تأکید مینمود اما در مورد بحرین معتقد بود که باید مسئله به رفراندم گذاشته شود و دلایل مرا مبنی بر اینکه مراجعه به آراء عمومی در سرزمینی که تاکنون هیچ سابقه رأی دادن در آن نبوده عملی نیست،و در هر حال راهحلی است که به هیچوجه مورد قبول امیر بحرین قرار نخواهد گرفت،نمیپذیرفت."