خلاصه ماشینی:
"اما از این آزادی تکوینی نمیتوان چنین برداشت کرد که انسان در مرحله تشریع هم بتواند به هر سو که خواست میل کند»3 در همین مورد استاد مصباح در پاسخ به این سؤال که آیا هیچگاه از این اصل عدول میشود و آزادی آدمیان محدود میشود،مینویسد:«چیزی که آزادی فرد را محدود میکند،مصالح مادی و معنوی جامعه است»این درست در نقطه مقابل چیزی است که جهان غرب به عنوان آزادی مطرح میکند و در اعلامیه جهانی حقوق بشرمتبلور میشود.
فصل 7:علت دینگریزی و بیاعتنایی به دین این سؤال مطرح میشود که در عین حال که دین مزیت و تأثیر فراوانی در استکمال فرد و جامعه دارد،چرا گروهی به دین توجه ندارند یا حتی مخالف آنند و این همه نسبت به دین در اعلامیه حقوق بشر بیمهری شده است؟علل عمدهء بیتوجهی به دین را بهطور اختصار متذکر میشویم: الف)ندانستن حقیقت دین:عدهای به واقعیت دین و اثر همهجانبه آن در حیات انسان و جامعه انسانی پی نبردهاند و این جهل و نادانی باید از راه اطلاعرسانی و تبلیغ صحیح دین و مرتفع گردد.
سؤال این بود که اگر آزادی عقیده از نظر اسلام محترم است چرا آزادی تغییر مذهب را اجازه نمیدهند و کسی که بعد از اسلام کافر شود،کیفر او را قتل قرار داده است؟ پاسخ اول: فلاسفهء غرب میپندارند که هیچ قانونی نمیتواند انسانی را به مرگ و نیستی محکوم کند،حتی اگر آن انسان مرتکب قتل و جنایت شده باشد،اما از دیدگاه اسلام میتوان کسی را که قتلی و جنایتی نکرده است صرفا بدین سبب که بر خدای متعال و مقدسات دینی و مذهبی و اسائه ادب داشته است به مرگ محکوم کرد،چرا که به حق الهی تجازو کرده است."