چکیده:
داستان لیلی و مجنون،داستان لیلی و مجنون،زبان رمز حال همهء عاشقان صادق است.در تمامی این داستانها،به رغم تفاوتهای بسیار در روایات مختلف،ناکامی در عشق دنیایی و مردن از درد نامرادی مشترک است.این ماجرای کهن افسانهای را نخستینبار نظامی به نظم فارسی درآورد و آنگاه به تقلید از او،شاعران و گویندگان بسیاری آن را به نظم و نثر روایت کردهاند که معروفترین آنها از آن عبد الرحمن جامی است و او 300 سال بعد از نظامی این داستان را سروده است. در مقالهء حاضر،شخصیتهای داستان لیلی و مجنون از زبان محققان ادبی مختلف معرفی شدهاند و آنگاه دیدگاه دو شاعر گرانقدر-نظامی و جامی- دربارهء این داستان و شخصیتهای آن و چگونگی بررسی آن دو و نوع عشق بین این دو عاشق به گونهای متفاوت از نظرگاه رایج در روایتهای مختلف بررسی شده است.
خلاصه ماشینی:
"اما عبد الرحمان جامی که به منابع عربی وفادارتر است،ماجرای آشنایی و عشق این دو دلداده را به هنگام کودکی و نوجوانی اما نه در مکتب،بلکه در وقت شبانی و معاشرت در مجامع قبیله حکایت میکند و معتقد است که قیس یا مجنون پیش از آنکه اسیر لیلی شود،دل در عشق جمیلهای دارد تا آنکه با لیلی آشنا میشود و عشقی برقآسا و ناگهانی بر دلش مینشیند و خرمن هستیاش را به آتش میکشد.
به قول نظامی: آفت نرسیده دختری خوب چون عقل به نام نیک منسوب آهو چشمی که هر زمانی کشتی به کرشمهای جهانی در هر دلی از هواش میلی گیسوش چو لیل و نام لیلی و به قول جامی: در حله ناز دیده سروی چون کبک دری روان تذروی رویی ز حساب وصف بیرون گلگونه نکرده لیک گلگون ابروش کمان عنبرین سوز مژگانش ز مشک تیر دلدوز کوچک دهنی عجب شکربار زنبور عسل مگر به گلزار هر موی ز زلف او کمندی بر پای دلی نهاده بندی گرچه در اصل بعضی روایات عربی،لیلی،کوتاه قد،دهان گشاد،جاحظ(یعنی با چشمان برآمده و بزرگ)وصف شده که دو صفت عیبگونهاند و نیز بسیار لاغر که از بس گندمگون است،به سیاهی میزند،آنچه در این میان مهم است،سیمای عاشق یا معشوق نیست،بلکه ماهیت قهری و جبری عشق است که باید مطالعه و بررسی شود.
ازاینرو بعضی حتی عقیده دارند که سرگذشت عاشقانهء لیلی و مجنون را شاعر هنرمند و حکیم عارف نظامی گنجهای،در اواخر داستان،از دیدگاه عارفان بررسی کرده و به این دو عاشق دلباخته،به دیدهء عارفانه نگریسته و هردو را به صورت دو عارف و سالک دلسوخته در پیش چشم داشته است که با وصال معنوی ایشان،مجنون مجذوب به کمال میرسد و «نور معنی»را از دست لیلی میرباید و خاموش میماند."