چکیده:
زبانشناسی سنجشی یکی از شاخههای زبانشناسی به شمار میرود.این دانش- چنانکه از نام آن برمیآید-سنجش زبانهای گوناگون است.از سویی،از شاخهها و سویمندیها در زبانشناسی سنجشی،معنیشناسی سنجشی است و آن-از دید نگارنده-کاویدن و یافتن رشتهها و زنجیرههای معنایی واژگان در دو زبان و شناساندن و نشان دادن و بازنمودن کارکرد معنیشناسی واژه در درازنای زمان است. نگاشتهء پیشرو،درآمدی است بر این شاخه از دانش و نمایاندن آنچه در بند پیش گفته آمده است.
خلاصه ماشینی:
"یکی از شاخهها و سویمندها در زبانشناسی سنجشی که در پژوهشها و بررسیهای همسنجانهء ادبی نیز نیک به کار پژوهندهء سنجشگر میتواند آمد،معنیشناسی سنجشی است،بهویژه در کارکرد تاریخی-یا بدانسان که بنیادگذار زبانشناسی نو فردیناند دوسوسور نامیده است-در کارکرد در زمانانهء1آن.
«اجاق کور»کنایهء ایما از مردی است که فرزند پسری ندارد و بیپسینه است و تبار و دودمان او،با مرگ وی،فروخواهد گسست و به فرجام خواهد آمد؛اما به راستی چه پیوندی است میان اجاق که به معنی آتشدان است با کاربرد معنایی دیگر آن که بیپسینگی و گسسته تباری است؟چرا اجاق،هنگامی که«کور»و خاموش میشود،در معنی بیبهرگی از فرزند نرینه که میباید نام و یاد پدر و دودمان خویش را زنده و پاینده بدارد،به کار میرود؟پاسخ این پرسش را تنها به یاری معنیشناسی تاریخی میتوانیم داد.
از آنجا است که پس از سالیانی بسیار که در خانمانهای ایرانی آتش سپنیشت فروزان نیست و پورمهین خانواده نیز این آتش را در کانون3و اجاق خانواده نمیافروزد،«اجاق کور»،چونان بازتاب و یادگاری از این آیین و رسم و راه کهن ایرانی،هنوز در زبان پارسی کاربرد و روایی دارد.
اکنون که با پیشداشت این نمونه،ارزش و کارکرد معنیشناسی تاریخی دانسته و آشکار شده است،میتوانیم به معنیشناسی سنجشی بپردازیم و کارکرد و ارزش آن را نیز در بررسیهای زبانی،که پایهای برای بررسیهای سنجشگرانهء ادبی میتواند بود، بازنماییم و نشان بدهیم.
در این زمینه نیز بهترین و کارآمدترین شیوه آن است که واژهای را به نمونه و گواه برگزینیم که در زبانهای ایرانی و دیگر زبانها بتوان آن را،از دید معنیشناسی تاریخی،بررسید و سرگذشت معنایی و پیامرسانانهاش را در این زبانها با یکدیگر سنجید."