چکیده:
اصولا یکی از راههای شناخت هرچه بهتر یک پدیده تاریخی،بررسی زمینهها و عوامل شکلگیری آن پدیده است.ازاینرو،فاشیسم هم به عنوان یک پدیده تاریخی که به تشکیل حکومت در چند کشور از آن میان،آلمان و ایتالیا نائل آمده از این قائده مستثنی نیست.کشورهایی که نظامهای فاشیستی در آنها به حکومت رسیدند.قبل از سلطه فاشیسم دارای شرایط خاص،اما مشابه تاریخی،سیاسی، اجتماعی،اقتصادی و روانی بودند.این مورد مخصوصا درباره دو کشور آلمان و ایتالیا بیشتر صدق میکند.مقاله حاضر که در صدد بررسی این شرایط است با این فرض که شرایط مشابه سیاسی،تاریخی،اقتصادی،اجتماعی و روانی دو کشور آلمان و ایتالیا پس از جنگ جهانی اول در شکلگیری فاشیسم در این کشورها موثر بوده است.شاید در همان ابتدای این فرضیه با استدلال به این نکته که آلمان در جناح شکست خورده و ایتالیا در جناح پیروز جنگ بوده غلط به نظر برسد،ولی بررسی دقیق تاریخ ایتالیا پس از جنگ نشان میدهد که این کشور هیچ نشانی از یک کشور پیروز در جنگ نداشت و این امر موجب نارضایتی شدید مردم این کشور مخصوصا از دستاوردهای صلح ورسای گردیده بود.در این زمینه میان مردم دو کشور احساس مشترک وجود داشت که آن احساس نارضایتی و سرخوردگی از نتیجه جنگ بود که بحرانهای اقتصادی و اجتماعی آن را تشدید میکرد و در نهایت آنان را با این طرز فکر که فاشیسم میتواند آنها را از این بحران نجات دهد،به سوی فاشیسم سوق داد.
خلاصه ماشینی:
"کشور آلمان و ایتالیا پس از جنگ جهانی اول در شکلگیری فاشیسم در این
نیز به پساندازهای آنها لطمه وارد کرد،ولی اعضای این طبقه تا حدی توانستند از آسیبهای جنگ در امان بمانند و حتی از طریق شرکت در فعالیتهای جنگی و ورود به
بخصوص در میان اشراف این طرز فکر به وجود آمد که برای تحکیم مبانی ملی خود باید
نارضایتی مردم ایتالیا و آلمان از نتیجه جنگ،و دوم،سیاست طبقه حاکم این دو کشور در
ایتالیا و آلمان یعنی بورژوازی یا سرمایهداری بزرگ در مقابل بحرانهای پس از جنگ بود.
تجربه نشان داده که تنها بحرانهای اقتصادی-اجتماعی برای دستیابی فاشیسم به
جنگ جهانی اول و سپس شعارها و راهحلهای فاشیسم برای حل این بحرانها بود.
وضعیت اقتصادی ایتالیا در پایان جنگ به گونهای بود که این کشور به یک کشور نیمه
مشکلات اقتصادی آلمان بعد از جنگ جهانی اول به مراتب شدیدتر بود.
این طبقه در ایتالیا و آلمان بر اثر شور ناسیونالیستی دوران جنگ پساندازهای خود را
کارمندان بخشهای دولتی و خصوصی که طیف عظیمی از طبقه متوسط را تشکیل میدادند پس از جنگ با از دست دادن پساندازهای خود دچار فقر شدند که این مسأله
اگرچه در هر دو کشور شکستها به گردن این و آن انداخته شده بود(مثلا در آلمان شکست را ناشی از خیانت
اجتماعی و اقتصادی حاکم بر دو کشور ایتالیا و آلمان زمینه را برای شکلگیری و پذیرش
در چنین شرایطی بود که فاشیسم در اروپا سربر میآورد و در شعارهای خود برای حل
برای آنها سودمند بود این مساله زمینهساز همکاری فاشیسم با سرمایهداری بزرگ و کلید"