چکیده:
پس از تاسیس صفویه در ایران و شکل گیری سلسله گورکانیان در هند، با توجه به پیشینه روابط دو سلسله که تا روزگار امیر تیمور گورکان و خواجه علی صفوی قدمت داشت، رابطه ای استوار و صمیمانه میان پادشاهان صفوی و امپراتوران گورکانی هند به وجود آمد. اما این رابطه گاهی فراز و فرودهایی می یافت که در این میان، قندهار نقش نسبتا مهمی در این نوسانات ارتباطی پیدا ی کرد. مقاله حاضر، تحولات روابط دو سلسله را در رابطه با قندهار و در روزگار چند تن از پادشاهان صفوی و امپراتوران گورکانی هند بررسی می کند.
After the establishment of the Safavids in iran and the construction of the Gurkanids dynasty in India، concerning the previous relations between the two dynasties till the time of Amir Teimour Gurkani and Khoja Ali Safavi، there was a stable and close tie between the Safavids kings and Indian Gurkani emperors. Although there were ups and downs in these relations، Kndhar plyed an important role in the fluctuations of these ties. This article will deal with the relationships beteen these two dynasties in the time of some of their kings.
خلاصه ماشینی:
"شاهزاده مراد میرزا پسر کوچک شاهتهماسب که نامزد حکومت قندهار بود،درگذشت و گورکانیان از این موقعیت سود جستهبار دیگر قندهار را تصرف کردند و بیرام خان از طرف همایون به حکومت قندهار منصوبشد و در توجیه این اقدام به شاه تهماسب نوشت که بوداق خان را از آنجا دور کرده و قلعه رابه دست بیرام خان سپرده است،اما قلعه همچنان در تابعیت شاه تهماسب باقی است واگر نمایندهای قابل اطمینان از طرف شاه تهماسب برسد،قندهار به او تسلیم خواهد شد.
قسلطان محمد خدابنده به سلطنت رسید و تا 996 که شاه عباس اول بر تخت سلطنتنشست،فرمانروایی صفویه در دست سلطان محمد خدابنده بود و در این مدت قندهارنقشی در روابط دیپلماتیک دو طرف نداشت.
اما در اوایل سلطنت جهانگیر،شاه عباس علی رغم این دوستی،درصدد حمله به قندهاربرآمد و یک بار دیگر قندهار عاملی برای برخورد صفویه و گورکانیان تبدیل شد.
شاه جهان در پی این اقدام در ربیع الثانی 1048،قندهار راباز پس گرفت و پس از آن نامهای به شاه صفی فرستاد و اظهار کرد که امیدوار است ایناقدام خدشهای به دوستی میان دو طرف وارد نیاورد و حتی پیشنهاد کرد که هر سالهمعادل درآمد مبلغ قندهار را به ایران بپردازد.
پس از آن شاه عباس دوم از قندهار نامهای به شاه جهان فرستاد و اظهارامیدواری کرد که این رویداد خدشهای بر روابط دوستانه دو طرف وارد نیاورد و به طرزجالبی به همان عذرخواهی زمان شاه عباس اول متوسل شد به این معنی که اعلام داشتمیخواسته از قندهار دیدار دوستانهای به عمل آورد اما حاکم شهر از روی بیوفایی مانعورود او به شهر شده و شاه ناچار شده که او را تنبیه کند."