چکیده:
در این مقاله ما فرضیه با زگشتناپذیری کامل اثر قیمتی و درآمدی بر تقاضا برای نفت
در کشورهای چین و OECD را مورّد" آزمون "قرار میدهیم. باانشان دادن صحت این
فرضیه در واقع سه موضوع مهم بهطور اقتصادسنجی مورد آزمون قرار می گیرد. نامتقارن
بودن اثر تغییرات قیمت نفت پر تقاضا برای نفت دراین کشورها؛ نامتقارن بودن اثرات
تغیپرات درآمد بر تقاضا برای نفت در کشورهای مورد بحث و سرعتهای متفاوت تطبیق
مجدد تقاضا به تغییرات قیمت نفت و درآمد در کشورهای یاد شده. یافتههای اصلی ما
در این مقاله را به ترتیب زیر میتوان خلاصه کرد: ۱ هم در چین و هم در کشورهای
0 عکسالعمل تقاضا برای نفت هنگام افزایش درآمدها بیشتر از هنگام کاهش
درآمدها است. عدم توجه بهاین موضوع موجب اوریب بودن برآورد ضرایب کشش
درآمدی در معادلات تقاضا برای نفت به طرف پایین خواهد شد؛ ۲. حساسیت تقاضا به
تغییرات مثبت و منفی قیمت نفت در چین و کشورهای OECD ضرورتا یکسان لیست؛
عدم توجه بهاین واقعیت باعث اوریب بودن بر آوردهای ضریب کشش قیمتی تقاضا برای
نفت در این کشورها خواشد شد. ۳. سرعت تطبیق مجدد تقاضا برای نفت را نسبت به
تغییرات درآمد اوریب خواهد کرد در مواجهه با تغییرات درآمد نسبت به تغییرات
قیمت نفت در هر ده کشور چین و OECD بیشتر است. با استفاده از تشخیص صحیح مدل ضریب کشش های درآمدی کوتاه مدت و بلند مدت تقاضا برای نفت در چین به ترتیب 67 درصد و 72 درصد و در کشورهای OECD درصد49 است.ضریب کشش های کوتاه مدت و بلند مدت قیمتی تقاضا برای نفت در چین به ترتیب منفی 0/085 و منفی 0/55 و برای کشورهای OECD به ترتیب منفی 0/075 و منفی 0/2 به دست آمده است. بنابراین قدر مطلق ضریب کشش های درآمدی و قیمتی برای چین بیشتر از کشورهای OECD بوده است. از سوی دیگر همانطور که انتظار می رود سرعت تطبیق مجدد تقاضا به تغییرات قیمت و درآمد در کشورهای OECD بیشتر از چین است. در کشورهای OECD تقاضا برای نفت در مقابل تغییرات درآمد تقریبا بدون هیچ تاخیر تطبیق می یابد در حالیکه در چین حدود 93 درصد تطبیق به تغییرات درآمد در همان دوره صورت می گیرد. سرعت تطبیق تقاضا به تغییرات قیمت در کشورهای OECD و چین به ترتیب 39 درصد و 15 درصد برآورده شده است.