چکیده:
بررسی ریشههای هنر نمایش در ایران زمین،نشانگر این نکته است که بخش عظیمی از هنر نمایش این سرزمین، ریشههایی محکم در دین دارد.با آنکه این ریشهها در طول زمان توسعه یافته و بعدها با پیوستن به هم نماییش سترگی چون تعزیه را پدید آوردند؛اما بررسی دقیقتر نشان میدهد که هرکدام به تنهایی و به شکل مستقل،خود نمایشی کاملاند.یکی از آنها«روضه خوانی»است که به شدت با دین و مسایل دینی در ارتباط است و در حقیقت این شکل نمایشی تماما در دین ریشه دارد.بررسی نمایههای پژوهشی نشان داد که تا امروز،روضه خوانی به شکل دقیق و نمایشی مورد مطالعه قرار نگرفته است.دلایل این مسأله فراوان و البته پنهان است؛اما یکی از آنها شاید این باشد که به شدت با«خطابه»قرابت دارد و مطالعهء آن محتاج دقت فراوان است؛بنابراین در این مقالهء پژوهشی،روضه خوانی با خطابه که هدف اصلیاش تبلیغ است و قصد القای یک اندیشهء خاص را به مخاطب دارد،قرابتی ندارد.نکتهء دیگری که در عنوان این مقاله ذکر شده«نظام نمایشی»است.نگارنده معتقد است هرگاه مجموعهای از عناصر نمایشی در کنار هم کلیتی واحد را بسازند،میتوان آن مجموعه را«نظام نمایشی» نامید.در این مقالهء پژوهشی به شکل مفصل به مباحث ذیل پرداخته خواهد شد: روضه خوانی،ریشهشناسی روضه خوانی،اشکال روضهخوانی و تفاوت آنها باهم،فرم و محتوا در روضه خوانی،ساختار روضه خوانی،قطب مجاز و استعاره در روضه خوانی،عناصر نمایشی روضهخوانی و سرانجام بررسی دلایل سیر نزولی روضه خوانی.
خلاصه ماشینی:
"اما واقعیت آن است که قصه گویی در روضهخوانی شکل خطی ندارد و روضه خوانان برای بیان قصههای مذهبی و روایتهای موردنظر همواره در دل هر قصهای،قصهء دیگری ساز میکنند،با این هدف که اولا وسعت و گسترهء اتفاقات کربلا را بازگو کنند و ثانیا به شکلی شیوا،دلنشین و جذاب عمق فاجعه را به گوش و دل مردمبرسانند.
در روضهخوانی نیز این دو قطب قابل مطالعه است،زیرا روضه خوان برای شکل دادن کلیتی که توجه مخاطب را برانگیزد،عبارتها و واژهها و حوادث را به جای یکدیگر و بر محور جانشینی قرار نمیدهد،بلکه به عکس آنها را در کنار هم مینشاند تا کلیتی واحد ساخته شود و به همین دلیل در روضهخوانی همواره قطب مجاز بر قطب استعاره غالب است.
عناصر نمایشی در روضه خوانی سیر نزولی روضهخوانی و تغییر و تحولاتی که باعث شد شکل اصیل و سنتی آن به تدریج از بین برود،اما را از بررسی کلیهء عناصر نمایشی ذیل را در آن بررسی کرد: الف)بازگویی روشن است که میتوانیم نمایش را هنر«بازنمایی»تعریف کنیم،بنابراین میتوان از این تعریف سود جست و گفت: «روضه خوانی شکلی عالی از هنر نمایش مطلوبی است که در آن به جای بازنمایی بر عنصر بازگویی یا تذکر تاکید میشود» (رضایی راد،1382:24).
این اختلاف سطح که امروزه در تئاتر نیز وجود دارد، در حقیقت یکی از نخستین عناصر نمایشی است که در روضه خوانی وجود داشته و از محدود عناصری است هنوز هم در روضهخوانی دیده میشود."