چکیده:
یحیی بن زید بن علی علیه السلام در خانوادهای با علم و فضیلت در مدینه به دنیا آمد و دوران کودکی را در محضر پدر سپری نمود و در پیگیری اهداف پدر، نقشی بارز داشت. یحیی بعد از شکست قیام زید بن علی علیه السلام مخفی شد و به پیشنهاد یاران خود،هجرت به سمت خراسان را آغاز کرد.حاکم کوفه از هجرت وی با خبر شد و به تعقیب او پرداخت و در بلخ او را دستگیر نمود سپس با تحولاتی که در خلافت اموی به وجود آمد،یحیی آزاد گردید.در بازگشت، حاکم نیشابور سد راه یحیی شد و یحیی به ناچار،با یاران اندک خود به جنگ پرداخت و او را شکست داد و به سوی جوزجان رفت.دو تن از بزرگان قبایل و تعداد زیادی نیرو به یحیی پیوستند.نصر بن سیار به تعقیب یحیی پرداخت تا اینکه در جوزجان و در قریه ارغوی این نیروها به هم رسیدند و سه شبانه روز جنگ شدید رخ داد و نیروهای یحیی به دلیل کم بودن و نداشتن تجربه نظامی،شکست خوردند.دشمنان سر یحیی را از بدنش جدا نمودند و بدنش را بر دروازه جوزجان آویزان کردند. بعد از شکست یحیی،جوشوخروش عجیبی خراسان را فراگرفت و داعیان عباسی از جمله ابو مسلم در این زمینه تأثیر زیادی داشتند.آنها ظلمهای امویان و کشتن نوادگان رسول خدا صلی الله علیه و اله و سلم را برای مردم بازگو کردند و احساسات مردم را بر ضد امویان تحریک نمودند و با استفاده از این موقعیت،به خونخواهی یحیی قیام کردند تا امویان را سرنگون کنند. ابو مسلم جنازه یحیی را از بالای دروازه جوزجان پایین آورد و بر آن نماز گزارد و انتقام قاتلان او را نیز گرفت. این نوشتار،به بررسی شخصیت یحیی نزد مسلمانان و منزلت خانوادگی او میپردازد و دیدگاه امام صادق علیه السلام درباره قیام و شهادت او را بررسی میکند.
خلاصه ماشینی:
"»2 و نیز متوکل بن هارون راوی صحیه سجادیه،از یحیی،زمانی که به خراسان میرفت، سؤال کرد:«چه چیزی پدرت را به خروج کردن و قتال این طاغی محرک شد؟»فرمود: «پدرم از پدرش خبر داد که حضرت رسول صلی الله علیه و اله و سلم دست مبارک خود را به پشت جناب سید الشهداء علیه السلام گذارد و فرمود:«از صلب تو فرزندی بیرون میآید که نام او زید است و او کشته میشود با گروهی از یارانش.
درباره حزن و اندوه امام،در جای دیگر نوشتهاند: فبکی لقتله و اشتد علیه حزنه و قال رحم الله ابن عمی و الحقه بابائه و اجداده؛ امام صادق علیه السلام در شهادت یحیی بن زید گریست و اندوهش شدید شد و فرمود:خدا رحمت کند پسر عمویم یحیی را و ملحق فرماید او را به آبا و اجدادش!1 علامه امینی میفرماید: و قد بکی علیه الصادق و ترحم له فسلام الله علیه و علی روحه الطاهره؛ امام صادق علیه السلام نیز بر یحیی بن زید گریه کرد و بر او رحمت فرستاد،پس سلام خدا بر او و روح پاک او باد!2 در شرح صحیفه سجادیه آمده است: فی بکائه ای الصادق علیه السلام علی یحیی بن زید و شده و جده به و دعائه له دلیل علی ان یحیی کان عارفا بالحق،معتقدا له و ان حاله فی الخروج کحال ابیه رضی الله عنه؛ گریه امام صادق علیه السلام بر یحیی و شدت اندوه و دعای خیر حضرت امام صادق علیه السلام برای وی،دلیل است بر اینکه یحیی بن زید عارف به حق و معتقد به امامت بود و برنامه قیام او،همان برنامه پدرش زید بن علی علیه السلام بود.
ازاینرو،آن را بگیر و مرا در مورد حفظ آن خاطرجمع کن و منتظر باش تا چون خداوند در کار من و این قوم حکم خود را جاری سازد،این صحیفه را که امانت من نزد توست،به دو پسر عمویم محمد و ابراهیم،فرزندان عبد الله بن حسن بن علی علیه السلام برسان!» متوکل گفت:من صحیفه را گرفتم و چون یحیی بن زید به شهادت رسید،به مدینه رفتم و امام صادق علیه السلام را زیارت کردم و قصه یحیی را برای آن حضرت گفتم."