خلاصه ماشینی:
"وجه مشترک میان تمامی ابعاد بررسی شده این بود که تجدد(که مقولهای استواربر علوم تجربی و فناوری است)ادیان بزرگ را مورد چالش قرار داده است.
نکتهء اساسی مورد تأکید این است که تنها استثنا برای چنین تقابلی میان فرهنگ و مذهب؛فرهنگ غربی جدید است.
وی همچنین معتقد است که ترغیب به علم به عنوان جزوی از تجدد مترادف با غربگرایی نیست: تجددگرایی بر یک انسانگرایی (humanism) اصیل استوار است و باید توسط مسلمانان مورد استقبال قرار گیرد.
در چنین نقطهای،مجددا تجدد در چالش با ادیان ابراهیمی قرار گرفت اگرچه عواملی درون مسیحیت وجود داشتند که خود را همسو با چنین نیروهای فرهنگی تازه ظهور کرده یافته و دموکراسی را نیز پشتیبانی نمودند و بعضی عناصردر مسیحیت پروتستان نسبت به ظهور عناصر نوگرا نقش بنیادین و اساسی داشتند.
vi-نکتهء چهارم و پایانی این گفتار: در سال 6991 ساموئل هانتینگتون از دانشگاه هاروارد چنین بیان نمود که: در جهان پس از جنگ سرد ریشهء اساسی تضاد و تقابل،اصول ایدئولوژیکی یا حتی اقتصادی نیستند بلکه اختلافات و تفاوتهای میان انسانها و ریشهء تضاد و تقابل، فرهنگی است و نزاع میان تمدنها تبیین کنندهء سیاستهای جهانی خواهد بود.
اسلام همچنین سریعترین مذهب رشد کننده در امریکای شمالی است(که البته این امر عمدتا به واسطهء مهاجرت صورت میگیرد)اما چنین رشدی به واسطهء بازگشت به اسلام(توسط پیروان سایر ادیان)نیز هست.
برای مثال دومین کمیتهء واتیکان از کلیسای کاتولیک(به مانند کمیتهء جهانی کلیساها)اقدام به گفتگو دربارهء اسلام نمود و از اوایل دههء 07 میلادی یکسری ملاقاتهای پیوسته میان مسلمانان و مسیحیان وجود داشته که به وسیلهء واتیکان و کمیتهء جهانی کلیساها صورت گرفتهاند."