چکیده:
ملت ایران در طول تاریخ در
برابر بحرانهای ناشی از نظامهای سلطه به
دو صورت واکنش نشان دادهاند: قهرآمیز و
غیرقهرآمیز. خرد جمعی مردم ایران آموخته
است که اگر از طریق مقاومت قهرآمیز به
اهداف خود نرسد، با تأکید بر عناصر
فرهنگی و نشر تولیدات مادی و فرهنگی در
هیأتحاکمه رخنه ایجاد کند و با حمایت از
اصلاحطلبان در مقابل محافظهکاران، زمینه
تغییرات ساختاری را ایجاد کند. با پیروزی
مردم در انتخابات مجلس ششم و درهم
شکسته شدن مقاومت محافظهکاران، اگر
مسیر اصلاحات تا تغییر ساختار قدرت
ادامه پیدا نکند، زمینه برای ورود به مرحله
انقلاب اجتماعی فراهم خواهد شد.
خلاصه ماشینی:
"نویسنده در آغاز بحث، دیدگاه خود را به صورت یک نظریه عام و تاریخی ارایه کرده است، اما در طی مقاله نهتنها دلیل و مدرکی بر صحت مدعای خود نشان نمیدهد، بلکه به تدریج معلوم میشود که ایشان یک تحلیل سیاسی از انتخابات مجلس ششم(اگر نگوییم یک بیانیه سیاسی) را در قالب یک قاعده فراگیر به خواننده تحویل داده است.
2. برفرض که نظریه ایشان کاملا درست باشد، مهم این است که آیا بر وضعیت کنونی کشور تطبیق میکند یا خیر؟ نویسنده هرچند نظریه خود را برای تحلیل وضعیت جمهوری اسلامی ارایه کرده است ولی نشان نمیدهد که این نظریه چگونه بر حوادث دو دهه گذشته ایران قابل تطبیق است: اولا؛ چگونه نظام جمهوری اسلامی را که بستر همه فداکاریها، سازندگیها، فرهنگپروریها و اندیشهورزیهای این دوره است، با حکومت اسکندر و چنگیز برابر میداند؟ و آیا ملت مسلمان ایران که در صحنههای جنگ، سازندگی، انتخابات و در تظاهرات میلیونی در دفاع از نظام خود هزینههای فراوان داده است، چنین اتهامی را میبخشد؟ انیا؛ ایشان بنا بر نظریه خود، مشخص نکرده است که مبارزه قهرآمیز ملت ایران علیه نظام جمهوری اسلامی در چه دورهای رخ داده است که سپس به مبارزه غیرقهرآمیز و فرهنگی منتقل شده است."