خلاصه ماشینی:
"بنابه فرمودهء شاگردان استاد عینی آن اندیشمند بزرگوار از گهواره تا گور حافظ میخواند و محمد جان شکوری در کتاب تازه انشاء خود''خراسان است اینجا‘‘ نوشته است:استاد عینی این مصراعها را که مخمس خود او بر غزل حافظ است در دم مرگ گریانگریان به لب آورده بود: مرد عینی درد او بنهفته ماند طالع ناسازگارش خفته ماند غنچه امیدها نشکفته ماند راز حافظ بعد از این ناگفته ماند ای دریغ از رازداران یاد باد نویسندهء معروف تاجیک استاد جلال اکرامی که رمانهایش به چند زبان ترجمه و نشر یافتهاند،مدام شعر حافظ بر لب داشت و قهرمانان آثار وی بهویژه فیروزه در رمان''دختر آتش‘‘در چندین مورد جهت تصدیق یا تقویت فکر و اندیشهء خود،ابیات عارفانه این سخنپرداز بیهمتا را چون زرگری هنرمند و تمیزکار با مهارت بلند استفاده میکنند.
این هدایای باقی رحیمزاده حاوی ده بند هستند که دو قطعه از آن را برای نمونه میآوریم: از عشق پاک و خون دل و روح پرجلال در معرض بهار حیاتم سرشتهاند جان سخن به قالب معنی گرفته جا بر من خط برات بزرگان نوشتهاند از سنگ خاره لعل نگین کردهام بروناز عمق بحر در و گهر برکشیدهام از خسروان گذشته و در کوه بیستون اعجاز نقش تیشه فرهاد دیدهام در ادبیات معاصر تاجیک در این زمینه شاعران زیادی،چه بزرگسالان و چه جوانان اشعار فراوان سرودهاند و شعر استاد لایق شیر علی''نرفت او یک قدم بیرون ز شیراز‘‘از جمله بهترین آنهاست که در این شعر حافظ با محبت فرزندی موردمدح و ستایش قرار میگیرد و لایق به این نکته اشاره کرده است که هرچند حافظ بزرگوار خارج از شیراز مسافرتهایی به گوشه و کنار جهان نداشت اکنون جهان و جهانیان برای خاکبوس مرقد پاک او پیوسته سر به شیراز میزنند و آن خاک گرامی را به مژگان میکشند."