خلاصه ماشینی:
"در روایات آمده است که معنی بسته بودن دست خدا, فراغ خدا از خلقت است; یعنی بعد از تقدیر ازلی چیزی عوض نمی شود و این عقیده اکثر اقوام قدیم و عقیده غالب یهود بوده است; حال آنکه قرآن خدا را فاعل مختار می داند (سوره رعد, آیه 39;سوره الرحمن, آیه 29; سوره هود, آیه 107; سوره بروج, آیه 16; سوره فاطر, آیه 1) آنچه این مطلب را تأیید می کند, دنباله آیه است که می فرماید: (بل یداه مبسوطتان ینفق کیف یشاء) (سوره مائده, آیه 64) و این در پاسخ آن بوده که یهود پس از نزول آیه (من ذا الذی یقرض الله قرضا حسنا فیضاعفه له) (سوره بقره, آیه 245; سوره حدید, آیه 11) گفتند: خدایی که از بندگان قرض بخواهد, خود فقیر است و دست هایش بسته (ص356 و 359) .
باید دانست عزیر همان عزراست که شریعت موسی را پس از دوران اسارت بابل احیا کرد و حتی اسفار تورات را به سال 457 ق م از حافظه ها به روی کاغذ آورد و لذا بعید نیست لقب (پسر خدا) بدو از باب تکریم مقام معنوی او نزد یهود باشد; همچنان که لقب (پسر خدا) به مسیح نیز از همین راه بوده است و همزمان با مسیح, این اصطلاح (پسر خدا) در نوشته فیلون اسکندرانی (سی قبل از میلاد و چهل بعد از میلاد) به قلم آمده است (ص363, به نقل از المنار, ج 10, ص 322 ـ 328).
نکاتی از باب پنجم درباره بسیاری از قصص قرآنی گفته اند که از فولکلور رایج بین اعراب بوده (ص445), حال آنکه به نظر مؤلف قصه های قرآنی حقیقت واقع است (ص439); مثلا قصه موسی و فرعون و یوسف و برادرانش در تاریخ مصر قدیم نیامده (و در تورات آمده) و تاریخی است."