چکیده:
آقای ملکیان عقاید دینی را از
جمله عقاید تعبدی میداند که هیچ دلیل
قاطعی به سود یا زیان آنها اقامه نشده
است. وی شک را جزء مقوم ایمان و لازمه
اختیاریبودن آن میداند و معتقد است که
تا یک خلاء معرفتی در کار نباشد، جهش
ایمان صورت نمیگیرد. وی کارنامه دین را
در آزمون آفاقی ناموفق و در آزمون انفسی
موفق ارزیابی میکند.
خلاصه ماشینی:
"البته میپذیرم که ممکن است در حوزههای دیگر نیز هیچ باوری نداشته باشیم که قابل اثبات قطعی باشد (مگر باورهای ریاضی ـ منطقی)؛ لذا از این حیث، اعتقادات دینی مثل سایر اعتقاداتاند.
اصلا روح ایمان دینی اقتضا میکند که انسان در برابر آنچه حق مییابد، تسلیم باشد و آنچه را پیشتر داشته است برتر از حقیقت ننشاند و به بتپرستی جدید دچار نشود؛ اما این نکته به معنای آن نیست که مؤمن، همواره در شک و تردید به سر برد و شک را جزء مقوم ایمان به حساب آوریم.
اما با تحلیلی که آقای ملکیان دارند باید تمام علوم غیرقطعی (همه علوم به استثنای ریاضیات و منطق) را در باورهای تعبدی جای دهیم؛ زیرا ایشان میگویند باورهای دینی جزء باورهای تعبدیاند و استدلالشان بر این مطلب این است که «هیچ دلیل عقلانیای به نحو قاطع به سود یا به زیان آنها حکم نمیکند؛ یعنی من اگر متعبد نباشم و بخواهم با استدلال به آن اعتقادات روی کنم، دلیل قطعی به سود یا زیان آنها وجود ندارد.
6. بر فرض که این تحلیل را از باورهای تعبدی بپذیریم و تمام علوم تجربی و فلسفی و تاریخی را نیز تعبدی بدانیم، هیچ اشکالی ندارد که اعتقادات دینی را نیز مانند آنها بدانیم و پذیرفتن این نکته که اعتقادات دینی، برهانی از سنخ برهانهای ریاضی ـ منطقی ندارند، کار دشواری نیست؛ اما این به معنای غیرقابل اثبات دانستن آنها نیست و مستلزم پذیرش شک به عنوان جزء مقوم ایمان نیست؛ بلکه همان عقلانیتی که بر سایر علوم حاکم است، بر اعتقادات دینی هم حاکم است و در پارهای موارد از قوت بیشتری هم برخوردار است."