چکیده:
در این مقاله که در واقع برداشتی انتقادی از کتاب آزادی، مدرنیته و
اسلام، اثر ریچارد خوری، نویسنده عرب مسیحی است، ضمن بررسی برداشتهای
مختلف از اسلام و مدرنیته و نیز نگرشهای گوناگون طرفداران اسلام و مدرنیته به
مقوله آزادی، به تفاوتهای معرفتی و ساختاری جوامع امروزین غرب با جوامع
اسلامی اشاره شده است. تحلیل مختصری از تقابل اسلام و مدرنیزم و اشاره به
نگرش سطحی هواداران اسلام و مدرنیزم به عنوان علل شکست پروژه
مدرنیزاسیون جوامع اسلامی از دیگر بخشهای این نوشتار است.
خلاصه ماشینی:
"آزادی به معنای افزایش حق خرید سیاسی با شرکت ادواری در انتخابات نیست؛ بلکه انسان آزاد، چند بعدی است و در حیات اجتماعی ـ سیاسی مشارکت فعال دارد و این برداشت از آزادی، با مدرنیتهای که رو به تقلیلگرایی گذاشته است، ناسازگار است؛ تقلیل از راسیونالیسم (عقلگرایی) به علم و از علم به درک مکانیکی جهان.
» و بحران مدرنیته در عصر روشنگری را مسائلی چون «درک مکانیکی جهان»، «برداشتی از انسان به عنوان موجودی که منافع فردی را بر همه چیز مقدم میدارد»، «تعریف آزادی به آزاد شدن فرد از سلطه دولت و کلیسا»، «سرسپردگی به کارایی اقتصادی و پیشرفت تکنولوژیک و مصرفگرایی آزاد» و...
دارد و این ویژگیها بر چه پایههای فکری و معرفتی استوار است؟ جالب این است که وی تمام دستاوردهای غرب جدید را مردود میشمارد و حتی عقل و علم جدید را هم راهگشا به آزادی و عدالت نمیداند اما در عین حال گویا هنوز هم راه نجات بشر را در فرهنگ مدرنیته میجوید و هرگز نشان نمیدهد که کدامین بعد از ابعاد مدرنیته میتواند نجاتبخش بشر باشد."