خلاصه ماشینی:
"این امر،شناخت«سوزان فلچر»را از «چهرهشناسی ایرانیان»آشکار میسازد: «سوزان فلچر»، ویژگی ذهنی«بابک»، یعنی دیدن رؤیاهای واقعی و پیشگویی درست حوادث آینده را به عنوان یک عامل محوری بسیار نیرومند و ما به ازایی نو به کار میگیرد تا همه حوادث و دغدغههای جنبی رمان به این موضوع عجیب، تعلیقزا و محوری معطوف شوند «سوزان فلچر» گرچه به یک مفهوم بسیار انتزاعی و تجریدی پرداخته، برای باورپذیر شدن موضوع،بهانهها و دلایلی عینی و واقعی تدارک دیده است؛ از جمله آن که برای رؤیا دیدن«بابک»، در صورت عدم دستیابی به خود شخص،از ابزار و هر چیزی که به او مرتبط باشد، به عنوان«مدیوم» استفاده میکند «ابتدا مادر به سراغم میآید؛همچنان که از عرض باغ میگذرد،لباس بلندش در باد تاب میخورد و دستبندهای سیمینش جلینگ جلینگ صدا میدهند و در روشنایی بامدادی شوش میدرخشند.
اول،به سبب حادثه دردناک و هولناکی که به از همپاشی اعضای خانوادهشان منجر شده و دوم آنکه «رویا با دیدن بابک برای دیگران»، او و خواهرش را همواره در معرض حوادث خطرناک قرار میدهد توصیف در این رمان زیاد است و باید یادآور شد که نویسنده،بر آن بوده که خط کلی داستان را بر توصیفهای مکانی زیاد و جابهجاییهای بیش از حد کاراکترها غالب گرداند،اما در عمل ویژگی سفرنامه بودن کتاب هم همسان با رمانگونگی آن شاخص شده است؛زیرا رویکرد استقرایی و دقیق به جزئیات که در آن هر توصیفی همچون شناسنامهای برای مکانها و آدمها عمل کند،برجسته شده است."