خلاصه ماشینی:
دکتر سعد اللّه رحیمی نمونهسازیها و معنیجوییها در نگارههای کمال الدین بهزاد از هنرهای زیبایی که تاکنون پا به عرصه گذاشتهاند یکی هستی را در همان شکل و قالبی منعکس میکنند که خود عالم هستی به آن طریق ظهور مییابد،و دیگری بدون شکل و ظهور واقعی بازتاب مییابد.
اگر فرض کنیم که رئالیسم همانند طرز و اصول هنری باشد که به وسیلهی آن واقعیت در هنر تصویری به شکل و قالب خود واقعیت تصویر و توصیف میشود و در آن محیط اطراف اعم از نبات و حیوان، انسان و شیء به صورت فضای برجسته تجسم مییابند به طوری که همانندشان در هنر تصویری غرب مشاهده میشود،در این صورت دعوی جویندگان«رئالیسم»ذرهای به حقیقت نزدیک شده است.
برای مثال آیا میتوان از دیدگاه رئالیسم اصالت موسیقی باخ یا مصورهای پیکاسو، ماتیس یا کاندینسکی را مشخص کرد؟ ایرانشناسی خارجی،به ویژه در حوزهی ادبیات و هنر در طی فعالیتهای طولانی خود به نکات برجستهای دست یافته است،اما در جریان پژوهشهای عمیق بررسیهای جداگانهای نیز وجود دارد که میکوشد قالبهای تحقیق فرهنگ مرکب را بر شناخت تمدن شرقی، به خصوص ایرانشناسی استوار کند.
رئالیسم برای طبیعت مینیاتور چیز بیگانهای بود،زیرا هدف اسناد آن چیز دیگری بود،ولی این امر هرگز به آن معنا نیست که مصورههای قرون وسطای فارسی با وضع و محیط واقعی زمان خود ارتباطی نداشته است.
اما تجسم این بخشهای زندگی زمان بهزاد به طریقی خاص بررسی میشدند،یعنی نگارهها اغلب جزئی از هنر مرکب قرون وسطی بود که آن را کتاب مینامیدند.