خلاصه ماشینی:
"اما در آنچه به علم تاریخ و قلمرو مطالعه آن مربوط میشود،تاریخ شفاهی معانی و برداشتهای متفاوت و گاه متناقضی پیدا کرده است و هنوز برای بسیاری از محققان و دانشپژوهان حوزه علم و تاریخ معین و مبرهن نشده که آیا تاریخ شفاهی نوعی تاریخنگاری در عرض تاریخنویسی مکتوب است و یا این که شیوهای نوین برای تکمیل دادههای تاریخی و نوعی عنایت و توجه ویژه به تجارب گذشته بشری است که مورد اغفال تاریخنگاری مکتوب قرار گرفته و بر همین مبنا در طول حرفه تاریخنگاری قرار میگیرد؟آیا تاریخ شفاهی-آنگونه که بسیاری از نویسندگان در این زمینه نوشتهاند-کهنترین شیوه حفظ حافظه بشری و وسیله انتقال تجربیات آدمیان از اعصار گذشته به زمان تاریخی است و یا اینکه زائیده شرایط جدید تاریخنگاری در دنیا است که به علت کاستی و کاهلی تاریخنگاری مکتوب در ثبت و ضبط برخی وقایع و رویدادها، ضرورت نیاز به تاریخ شفاهی بیشتر شده است؟ روایت شفاهی روایت (Narrative) شرح دادن یا نقل کردن است.
تاریخ شفاهی حال که با سنت شفاهی یا روایت منقول و تأثیر آن در تاریخنگاری ایران آشنا شدیم،پرسش ابتدای بحث،دوباره و به شکل جدیتر مطرح میشود که آیا تاریخ شفاهی همان سنت شفاهی است که قرنها بنمایه تاریخنگاری ایران و اسلام را تشکسل داده است یا این که از نظر ساختار و ترکیب با آن متفاوت است و تحتتأثیر شرایط جدید سیاسی و اجتماعی به وجود آمده است؟بسیاری از محققان معتقدند که تاریخ شفاهی از کهنترین شیوههای حفظ تاریخ و تجربیات گذشته در حیات بشری بوده است و انسانها قرنها قبل از اختراع خط،افتخارات قومی و خانوادگی خود را از طریق تاریخ شفاهی به نسلهای بعد منتقل میکردند."