چکیده:
نویسنده در این مقاله در پی تبیین جایگاه اقلیت و اکثریت در اندیشه
سیاسی اسلام است و با رد نظریه اعتباری رأی اقلیت در پی یافتن مبنای
مشروعیت رأی اکثریت است.
خلاصه ماشینی:
"کانون ایرادهایی که در اینجا بر دموکراسی وارد شده است، در خصوص مشروعیت رأی اکثریت است و به نظر میرسد جدیترین اشکال، همان اشکال معروف است که چگونه میتوان اقلیت را به پیروی از اکثریت وا داشت و نیز با توجه به این نکته که کارکرد و شکل نهادینه دموکراسی در دنیای امروز دقیقا منطبق بر رأی اکثریت واقعی نیست و صرفا بیانگر دیدگاه اکثریت شرکتکننده است، چگونه تصمیم اکثریت میتواند منشأ الزام سیاسی برای اقلیت باشد.
2. با این توضیح باید دید نویسنده محترم که به دنبال توجیه مشروعیت رأی اکثریت است، چگونه در مقام توجیه برمیآید: به نظر میرسد دیدگاه نویسنده محترم آن است که صرفا با مبانی دینی میتوان از نظریه «رأی اکثریت» دفاع کرد؛ زیرا اگر بدون استناد به مبانی دینی، اعتبار رأی اکثریت توجیهپذیر بود، نیازی به تلاش فراوان ایشان در استنادهای قرآنی و روایی احساس نمیشد.
نویسنده محترم مقاله روشن نمیکند که ارتباط مشورت و نهادهای مشاوره با مسأله دموکراسی و اعتبار رأی اکثریت چیست؟ گیریم که پیامبر گرامی اسلام موظف به مشاوره باشند، آیا این آیه جز این که پیامبر اکرم باید از دیدگاههای دیگران استفاده کند و صرفا به دانش و آگاهی خود اکتفا نکند، دلالت دیگری هم دارد؟ گذشته از این معلوم نیست از نظر نویسنده چگونه مسأله مشورت با مسأله انتخاب حاکم و رأیگیری ارتباط پیدا میکند.
چگونه میتوان پذیرفت که دین مبین اسلام تحقق حکومت را صرفا بر مبنای شورا بداند، ولی هیچ دستوری در این خصوص عرضه نکرده باشد؟ مردم موظف بودند بعد از پیامبر گرامی اسلام بر اساس شورا و رأی اکثریت حاکمیت را پیریزند، ولی چنین چیزی قبلا در فرهنگ سیاسی جامعه و در آموزههای دینی وجود نداشته است."