چکیده:
شریعتی، در تمایز با گفتمان لیبرال یا نولیبرال در نوگرایی دینی،
نماینده و سخنگوی گفتمان رادیکال ـ انتقادی روشنفکری دینی است که علاوه بر
نقد رادیکال سنت و دیانت سنتی، با مدرنیته نیز مواجههای انتقادی داشته است.
روشنفکری چپ دینی بیش از یک دهه است که در نوعی انفعال و اغما به سر میبرد
و اگر بخواهد به بازسازی هویت فکری خود بپردازد، چارهای جز تمسک به میراث
شریعتی ندارد.
خلاصه ماشینی:
"دکتر شریعتی در تمایز با گفتمان لیبرال یا نولیبرال در نوگرایی دینی، نماینده و سخنگوی گفتمان رادیکال ـ انتقادی روشنفکری دینی است که علاوه بر نقد رادیکال سنت و دیانت سنتی ـ همچون سایر روشنفکران ـ با مدرنیته نیز مواجههای انتقادی داشته و کوشیده است که از طریق رویکردی اعتلاجویانه (transendental) و ضمن پذیرش وجوهی از مبانی و دستاوردهای تاریخی مدرنیته در چند سده اخیر، سرچشمههای بحرانزا در عقلانیت و اومانیسم مدرن را مورد تغافل نگذارد و افق اندیشه و آرمان خود را در آن سوی مدرنیت نشانهگذاری کند.
سخن در این است که آیا میراث و اندوختههای او میتواند به جریانی که از ریشههای سنت اسلامی مانده و از مسیر فرهنگ و سیاسی غرب لیبرال رانده شده است، روحی تازه بدمد و اندیشهای پربار و کارآمد تزریق کند؟ گویا این بار چپ نواندیش قصد دارد با طرح ایدهها و اندیشههای شریعتی از او به عنوان یک ظرفیت نسبی برای گذار از سنت دینی و سیاسی حاکم به شرایط تازه بهرهبرداری کند؛ شرایط تازهای که که امروز چپگرایان هیچ تصویر روشنی از آن ندارند یا ارائه نمیکنند؛ شاید یک سوسیال دموکراسی نوین باشد یا یک نئولیبرالیسم تعدیلشده و در هر حال، یک اندیشه دینی قرائتپذیر با یک نظام اجتماعی سکولار."