چکیده:
طبقه راست ـ نه جناح راست ـ در ایران از یک پایگاه گسترده ملی
برخوردار است و شاخصهای آن اسلام رسالهای، تجارت و فردگرایی است. اما
جناح موسوم به راست که به غلط خود را نماینده طبقه راست میخواند، از چهار
طیف مختلف تشکیل شده است که باید با هر کدام برخوردی مناسب صورت گیرد.
خلاصه ماشینی:
"جریانهایی را که در صحنه حضور دارند، در عرصه سیاسی ـ اجتماعی بررسی کنیم؛ بنابراین سنخشناسی جناح راست اولا باید مبتنی بر یک سلسله مبانی انجام شود و ثانیا با یک سلسله از واقعیتهای جاری آنها مطابقت داشته باشد.
البته در آن زمان دغدغه حاکمیت، کمونیستها بود و از این جهت دغدغه غرب و طبقه راست یکی بود؛ ولی حالا یکی از محذورات بزرگ اینها همین است که این جناح احساس میکند که شعار بسیجکننده در سطح بینالمللی ندارد.
است؛ ولی الآن میبینید که ساختار سیاسی ما در عرصههای خصوصی دخالت میکند و این مسأله مورد تنفر طبقه راست ایران است.
اگر آثار امواج تجدد غربی در دهههای اخیر را کنار بگذاریم، آنچه نویسنده به عنوان «اسلام رسالهای» به طبقه راست نسبت میدهد، اعتقاد عمومی مردم و مساوی با اسلام و دیانت در عرف ایرانیان مسلمان است؛ بنابراین، برای آنکه گروهی از این مردم را به عنوان طبقهای خاص نشاندار کنیم، باید بر ویژگیهای خاص دیگری انگشت بگذاریم.
به این ترتیب از نظر نویسنده، نوگرایان دینی را باید «طبقه چپ» در ایران نامید، حال آنکه نوگرایی دینی یک جریان فرهنگی در بین نخبگان علمی کشور است که در بین همه طبقات نمایندگانی دارد و امروزه خود به دو گرایش چپ و راست تقسیم میشود.
بنابراین علیرغم ادعای نویسنده که معتقد است سنخشناسی راست «اولا باید مبتنی بر یک سلسله مبانی انجام شود و ثانیا با یک سلسله از واقعیتهای جاری آنها مطابقت داشته باشد»، آنچه ایشان در تعریف «طبقه» و «راست» ارائه کرده است، نه از مبانی فکری روشنی برخوردار است و نه چندان بر واقعیتهای جاری منطبق میباشد."