چکیده:
آیا دین تنها یک روایت دارد یا از دین هم به عنوان متن، قرائتهای کثیر و
فهمهای متفاوت میتوان داشت؟ در میان فهمهای متفاوت، آیا تنها یک فهم درست
است یا چند فهم همارز میتواند وجود داشته باشد؟ آیا برای سنجش فهمها محک و
معیاری موجود است یا... .
خلاصه ماشینی:
"نخست رابطه گزارههای سه و چهار را با یکدیگر بررسی کنیم: ایشان در موارد متعدد، در مقابل کسانی که فقط به روایت واحدی از دین اعتقاد دارند، تأکید میکنند که امروزه نمیتوان چنین ادعایی داشت و نتایج حاصل از بحثهای هرمنوتیکی برای ما مسلم میسازد که ما از هر متنی، صرفا فهمهایی داریم و این فهمها به شرایط مختلفی بستگی دارند و بدین لحاظ سخن گفتن از «تنها فهم درست»، نادرست است.
از مقایسه این دو، چند پرسش پدید میآید: الف) فرض میکنیم مطلب اخیر درست باشد؛ یعنی قرائت درست و غلط وجود داشته باشد و از آن مهمتر امکان تشخیص قرائت درست از قرائت غلط نیز وجود داشته باشد؛ آیا با چنین فرضی، دیگر بیان اینکه از متون دینی قرائتهای کثیر داریم، وجهی دارد؟ اگر منظور این باشد که عملا قرائتهای کثیر وجود دارد، البته جای بحث و مناقشه نیست.
اما اگر منظور این باشد که نه تنها «عملا» قرائتهای کثیر وجود دارد؛ بلکه امکان تشخیص درست و غلط و سره و ناسره این قرائتها هم «عملا» وجود ندارد، آن گاه به نظری رسیدهاند که درستی آن، سخن دوم ایشان را نقض میکند و دیگر نمیتوانند با بررسی پیشفرضهای قرائتکننده و طلب دلیل از او، درستی و نادرستی قرائتی را مشخص کنند.
اشاره نویسنده محترم نکات خوبی را در نقد نظریه آقای شبستری ذکر کردهاند؛ اما افزون بر آن، شاید بتوان گفت یک اشکال عمده کسانی که از منظر مباحث هرمنوتیکی به دین مینگرند، آن است که دین را مانند یک متن بشری به حساب میآورند و به ابعاد مختلف دین توجه نمیکنند؛ گویی تنها با یک جمله واحد روبهرو هستند که باید تکلیف آن یک جمله را روشن کنند."