چکیده:
در این گفتوگو، به تحول تاریخی مفهوم حق اشاره میشود و بر این نکته
تأکید میگردد که تنها بر مبنای تعریف جدید از حق است که میتوان از حقوق بشر
سخن گفت.
خلاصه ماشینی:
"البته تا این حد قابلقبول است، اما اولا ادعاهای حقوق بشر مدرن، بههیچوجه به معنای نفی وجود باورها و رفتارهای حقمدار و حقگرا نیست؛ چنانکه تئوریهای علمی هم هیچ گاه این ادعا را مطرح نمیکنند که خود اجزایشان را خلق کردهاند، و ثانیا تفاوت حقوق بشر نوین با آنچه در گذشته مطرح شده است، در خودآگاهی و تدوین است؛ یعنی انسان مدرن و جامعه مدرن به یک خودآگاهی دست یافته است.
البته همواره یک پرسش بسیار جدی در این باب وجود داشته است و آن اینکه مسلما شخص برای ارتکاب امر غیراخلاقی و ضداخلاقی مجوز عقلی ندارد، و نمیتوان گفت او از حق ارتکاب آن عمل برخوردار است؛ اما اینکه دیگران بتوانند مانع از ارتکاب وی شوند نیاز به دلیل دیگری دارد؛ یعنی به صرف اینکه فرد فاقد مجوز اخلاقی برای ارتکاب عمل است، نمیتوان نتیجه گرفت دیگران میتوانند مانع اعمال اراده وی شوند؛ چراکه جلوگیری از ارتکاب یک عمل بهدست یک شخص، نیازمند حق است برای جلوگیرنده، و این همان چیزی است که در اصطلاح فقها از آن به «حق ولایت» تعبیر میشود، و اصل بر آن است که افراد چنین صلاحیتی ندارند مگر با دلیل عقل یا نقل، و البته این مطلب غیر از آن چیزی است که در این گفتوگو مرتب بر آن تأکید میشود که شخص حق دارد عمل غیراخلاقی را انجام دهد و اگر چنین حقی را برای او به رسمیت نشناسیم او فاعل اخلاقی نخواهد بود."