چکیده:
فرانسیس فوکویاما متولد سال 1952 در شهر شیکاگو و دارای دکترا در
رشته علوم سیاسی از دانشگاه هاروارد است. وی ضمن تدریس سیاست عمومی و
اقتصاد سیاسی بینالمللی در دانشگاههای مختلف این کشور، عضو عادی بخش
تخصصی در امور خاورمیانه وزارت امور خارجه و معاون امور نظامی سیاسی
اروپا در این وزارتخانه است.
خلاصه ماشینی:
"فوکویاما در این مقاله به بررسی نظریات و اندیشههایی میپردازد که در تحول رویکرد جامعه غرب، بهویژه آمریکا، به اخلاق نقش داشتهاند و به صورت کاربردی نشان میدهد که جایگزینی ارزشهای اخلاقی جدید و ظهور فروپاشی بزرگ در آمریکا، به دلیل ضعف و ناکارآمدی اندیشههای فلسفی، اقتصادی، اجتماعی و اخلاقی بوده است.
موینیهان که پس از آن در وزارت کار آمریکا مشغول بهکار شد، چنین استدلال کرد که ساختار خانوادهها و بهویژه نبود والدین در کانون بسیاری از خانوادههای آمریکایی آفریقاییتبار، بهطور مستقیم با وقوع جرم، حاملگی دختران تازهبالغ، پایین بودن سطح تحصیلات دانشآموزان و دیگر آسیبهای اجتماعی ارتباط مییابد.
دو نوع استدلال ایشان از این قرار بود: اول اینکه چارلز، مواردی در کتاب (1984) Ground Losing ــ که نقطه عطفی در آثاری از این دست محسوب میشود ــ ادعا کرده است که فروپاشی خانواده، ارتکاب جرم و دیگر آسیبهای اجتماعی، قطعا محصول سیاستهای اشتباه حکومتی است.
برای نمونه چرا ناگهان اومانیسم غیردینی، که در مدت چهارصد یا پانصد سال گذشته در آثار اندیشمندان وجود داشته است، تنها در یک ربع قرن بیستم ــ یعنی حدودا بیست و پنج سال گذشته ــ این همه آشفتگی اجتماعی پدید آورده است؟ به اعتقاد من سیر تاریخی این فروپاشی عظیم اخلاقی در تحولاتی که در اقتصاد و فنآوری رخ داد، قابل درک است.
تغییرات عمیق فرهنگی، در قالب عقلگرایی و اومانیسم غیردینی، و جایگزینی آن با فرهنگ و سنت دینی، زیربنای فروپاشی اخلاقی است؛ هرچند سرعت و میزان تأثیرگذاری این عامل، با شرایط دیگر اجتماعی تغییر میکند."