چکیده:
از نظر آقای جهانبگلو روشنفکر به هیچ قیدی مقید نمیشود و روشنفکر
دینی ترکیبی متناقض است. چهار نسل از روشنفکر در ایران پدید آمده است و نسل
چهارم در پی فهم دنیای جدید و همراهی با سیر جهانی شدن هستند. به نظر ایشان،
نسل چهار خشونتپرهیز و اهل گفتوگو هستند.
خلاصه ماشینی:
"اگر میخواهند روشنفکری مطلق داشته باشند بگویند، روشنفکر مطلق؛ چرا میگویند روشنفکر دینی؟ تفاوت اساسی بین روشنفکری دینی و آدمی مثل کانت این است که کانت از عقل محض (1) شروع میکند و میگوید که من باید جایی برای ایمان پیدا کنم، ولی اینها از ایمان شروع میکنند و میگویند جایی هم برای عقل محض پیدا کنیم.
از مطلب اصلی دور نشویم، پس میپذیرید که میتوان روشنفکری را که از دین به منزله یکی از منابع معرفتی استفاده میکند و پسوند دینی را هم بر خودش حمل میکند به اعتبار همین استفاده کردن از دین، روشنفکر دینی نامید؟ چرا شما اینقدر اصرار دارید که این پسوند را بر روشنفکر حمل کنید؟ به نظر من این کار نوع خطکشی سیاسی است و اصلا وجهه ندارد.
2. بر پایه آنچه ذکر شد، اگر عقل سکولار و سوژهانگار را بپذیریم، تعبیر روشنفکر دینی، چنانکه آقای جهانبگلو نیز میگویند، ترکیبی متناقض است؛ زیرا عقل خودبنیاد و تنها انگار که مرجعیت الاهی را به رسمیت نمیشناسد، نمیتواند خود را تابع وحی ببیند و هیچ محدودیت و چارچوبی برای حرکت خود قائل نیست و به دلیل حیرت و سرگردانیاش، از نظر او هیچ حقیقت مطلقی وجود ندارد و جستوجوی بشر را فرجامی ______________________________ 1.
اما اگر عقل دینی را بپذیریم، تعبیر روشنفکری دینی، چنانکه پرسشگر سروش اندیشه میگوید، ترکیبی درست و نامتناقض است؛ زیرا این عقل خود را تابع عقل بیرون ساخته است و محدودیت خویش را شناخته و در جستوجوی حقیقت مطلق به آستانه دین رسیده و آن را طریقی هموار برای سیر به سوی حق مطلق یافته است."