چکیده:
آقای حجاریان، در این گفتوگو ویژگیهای فرهنگ سیاسی انقلاب و تفاوت انقلاب
و اصلاح را برشمردهاند.
خلاصه ماشینی:
"آیا میتوان از این سخن نتیجه گرفت که در جریان انقلاب ایران صرفا از وجود یک فرهنگ سیاسی نمیتوان سخن گفت، بلکه جمع جبری چند فرهنگ سیاسی با هم نهایتا انقلاب را در ایرانپرورش داد؟ اگر اینطور است آیا میشود نقش هژمونیک و برتری برای یکی از این فرهنگها قایل بود؟ مثلا غلبه فرهنگ روحانیت سیاسی شده در مرحله پیروزی و پس از آن، بر دیگر فرهنگهای سیاسی.
فرضا بحث خودی و غیرخودی از جانب اصلاحطلبان هم مطرح شد یا با وجود مواضعی که در میان حاملان اصلاحات میدیدیم، بعضا رفتارهای تخریبی هم میدیدیم، حتی ادبیات مورد استفاده آنان هم خیلی آتشین مزاج بود یا بحث دیگری که اصلاحات باید هدفهای خود را منزل به منزل تعیین کند، اما میدیدیم که اهداف اصلاحات فوقالعاده حداکثری اعلام میشد.
بهعنوان آخرین سؤال، به نظر شما کدام جریان فکری امروز میتواند نقشی در فرهنگ سیاسی آینده ایران داشته باشد؟ کدام نحله و گرایش فکری در فرهنگسازی سیاسی آینده مؤثر خواهد بود؟ تقسیمبندی اولیهای که برای شما کردم یادتان هست؟ دولت خود اعتماد عدم اعتماد اعتماد مشارکت انقیاد عدم اعتماد اعتراض انزوا سه مورد از اینها ممکن است در جامعه دیده شود و حتی تبلیغ شود که برای ما خوب نیست.
» البته نمیتوان تأثیرات روانی یا حتی معرفتی وضعیتهای مختلف اجتماعی را انکار کرد، اما از منظر کسی که در وقایع اجتماعی بیطرف نیست و میخواهد تکلیف خود را با جریانات مختلف معلوم کند، این تحلیل به معنای نفی شایستگی انقلاب خواهد بود و اگر در گذشته اتفاق افتاده بیشتر متأثر از جبر محیطی بوده است تا الزامات اخلاقی و شرعی."