چکیده:
آقای همتی در این مقاله به نقد دیدگاههای سیدحسن امین در موضوع حقوق بشر،
پرداخته است. در نظر ایشان پنج محور اصلی در سخنان آقای امین وجود دارد که تعارض
حقوق بشر دنیوی را با حقوق بشر اسلامی میشناساند. آقای همتی در این مقاله به تعریف و
تمجید و مدح و ستایش از حقوق بشر میپردازد و شمشیر تیز میکند تا بر گردن مخالفان آن
بکشد.
خلاصه ماشینی:
"ادله آقای امین مستلزم پیشفرضهایی است که دروندینی نیستند، بلکه هر معرفت دینیای بر آن متکی است و بدون این پیشفرضهای بروندینی، نمیتوان وارد متن دین شد؛ پیشفرضهایی مانند: (1) ناقص بودن عقل بشری؛ (2) نیاز انسان به دین برای هدایت و حتی قانونگذاری؛ (3) قاعده لطف و وجوب ارسال رسل و به تعبیری تعیین تکلیف برای خداوند؛ (4) ابزار بودن عقل فقط در حد استنباط احکام شرعیه از کتاب و سنت؛ (5) ناتوانی عقل از تعیین و تدوین حقوق بشر؛ (6) تعریف عقل به «عقل استقرایی»؛ (7) ابدی و ازلی پنداشتن حقوق و قوانین دینی؛ (8) قائلبودن به مأموریت انبیا برای تدوین و تشریح حقوق بشر جهانی، و بسیاری پیشفرضهای دیگر که حداقل یک موضوع را اثبات میکند و آن، این است که پس دین هم برای فهمیدهشدن نیازمند عقل و معارف بشری، و متکی به آن است و...
بین این دو قضیه هیچ تناقضی نیست؛ یعنی انسان در مقابل سایر انسانها محق است و دارای حقوق انسانی یکسان است و در عین حال، اگر اعتقاد دینی دارد، میتواند خود را نیز در مقابل خداوند مکلف بداند.
8. آقای همتی میگویند: «ادعای حقانیت دین واحد، با جهانی بودن حقوق بشر الاهی ناسازگار است؛ چون باید این همه تنوع و تکثرهای نازدودنی مذاهب و مکاتب را با زور حذف کرد تا بتوان حقوق بشر اسلامی را پیاده نمود؛ اما اعلامیه جهانی حقوق بشر برای همه مذاهب و ادیان و..."