چکیده:
آقای قادری میان اندیشه ناب شیعه و لیبرال دموکراسی تعارض میبیند و معتقد
است که وجود مفهوم امامت در اندیشه شیعی، مانع گذار از عقل امام و نقد آن است. در برابر آن،
آقای کدیور معتقد است که امکان جمع بین این دو وجود دارد؛ منتهی نه با اندیشه سنتی؛ که با
قرائت روشنفکری دین از مفهوم امامت.
خلاصه ماشینی:
"یاس نو، 8 و10/9/82 چکیده: آقای قادری میان اندیشه ناب شیعه و لیبرال دموکراسی تعارض میبیند و معتقد است که وجود مفهوم امامت در اندیشه شیعی، مانع گذار از عقل امام و نقد آن است.
با این بخش از صحبت ایشان میتوان موافق بود که «لیبرال ـ دموکراسی با نوعی از اندیشه شیعی، یعنی اندیشه سنتی شیعی سازگار نیست» و اصلا این مسئله هم احتیاجی به استدلال ندارد و بدیهیتر از آن است که نیاز به چنین جلسه بحث و گفتوگویی داشته باشد.
اما نکته سوم اینکه، اگر بدون توجه به دو نکته قبلی بپرسند که آیا هزار سال پیش، دموکراسی در میان مسلمانان و شیعیان بوده است، میتوانیم بگوییم آنچه همه معتقدان و مؤمنان به یک اندیشه، چه مسلمان و چه غیرمسلمان، به آن باور دارند، از دو بخش تشکیل شده است: بخشی از متون اساسی دینشان و بخشی از برداشتها، تفسیرها و ذهنیات دینداران و عالمان اعصار گذشته.
به باور من، ما میتوانیم قرائتی از تشیع ارائه کنیم که مردمسالاری، و نه لیبرال ـ دموکراسی را برتابد میتوان قایل به نبوت محمد صلیاللهعلیهوآله و به امامت اهل بیت علیهمالسلام بود و در عین حال، از ضوابط دموکراتیک یک جامعه دینی در دوران معاصر هم دفاع کرد و به آن پایبند بود.
قضاوت، سیاست و تدبیر حوزه عمومی ائمه علیهمالسلام در این ساحت قرار میگیرد و برخلاف ساحت اول، امام علیهالسلام در این حوزه، همانند پیامبر صلیاللهعلیهوآله ، موظف به مشورت است و با علم عادی و به ظاهر (نه باطن) قضاوت میکند، این ساحت، حوزه علم غیب نیست.
ما که حرفی نداریم، اگر امامت همین است، خب باشد؛ یعنی «اگر شما شیعه هستید، توجه داشته باشید که حرف امام در حوزه اجتماعی حجت نیست»."