چکیده:
پرسش اصلی این مقاله عبارت است از: «ملاک در برهان صدیقین» چیست؟ می توان این پرسش را به این پرسش های فرعی تحلیل کرد: ویژگی های برهان صدیقین چیست؟ کدام ویژگی ها ملاک در برهان صدیقین محسوب می شوند؟ کدام ویژگی ها، مزیت برهان صدیقین به شمار می روند؟ این مقاله در پاسخ به این پرسش ها، با پیروی از روش تحلیلی- عقلی، پنچ ویژگی برای برهان صدیقین معرفی می کند که عبارت اند از: اولا واجب بالذات از طریق ملاحظه وجود اثبات می شود، ثانیا با انکار مخلوقات خللی به اثبات واجب نمی رسد و برهان هم چنان واجب بالذات را اثبات می کند، ثالثا سیر اثبات واجب بالذات بی نیاز از ابطال دور و تسلسل می باشد، رابعا در سیر اثبات واجب بالذات از اوصاف حقیقی و واقعی استفاده می شود، و خامسا انکار یا عدم انکار عالم امکان هیچ گونه تاثیری در سیر اثبات واجب بالذات ندارد و برهان در هر دو صورت، به یک نحو واجب بالذات را اثبات می کند. با مطالعه این مقاله، در خواهیم یافت که ویژگی های اول و دوم، عناصر ملاک در برهان صدیقین را تشکیل می دهند، ویژگی های چهارم و پنجم نیز مزیت های تقریر برهان صدیقین هستند و ویژگی سوم مزیتی برای هر نوع برهانی خواهد بود و اختصاص به برهان صدیقین ندارد.
The main question of this paper is: "What is the criterion in Ontological Argument (Burhane Siddiqin)?" This question can be analyzed into three questions as fallow: (1) what are the characteristics of this argument? (2) Which characteristics are to be considered as the criteria of it? (3) Which characteristics are to be considered as the advantages of it?
This paper aims to answer these questions and comes to the conclusion that there are five characteristics for this argument:
1. The Necessary Being is to be proved by considering the existence.
2. The argument must produce the same result even if possible existents are denied.
3. The argument must be independent of the proof for the impossibility of the vicious circle and the infinity regress.
4. Real and actual attributes are to be used in this argument.
5. The argument is not influenced by the acceptance of possible existents or the rejection of them.
Having read the paper، one will find that the first and the second characteristics are together the criteria of the mentioned argument، and the third is not relevant to it، while the forth and fifth ones are the advantages of it.
خلاصه ماشینی:
"توضیح آنکه در بحثویژگیهای برهان جهان شناختی نیز نظیر چنین مسألهای مطرح شد و در آنجا گفتیم کهدر برهان جهان شناختی،هم میتوان از ابطال دور و تسلسل استفاده کرد و هم میتوانتقریری ارائه نمود که بینیاز از ابطال دور و تسلسل باشد و همان جا به یک سو تقریرهایی وجود دارد کهبه اعتراف خود صدر المتألهین جزو براهین صدیقین محسوب میشود و از سوی دیگر،درآنها از ابطال دور و تسلسل استفاده شده است.
شاید گفته شود که چگونه انکار عالم امکان ضرری به برهان صدیقین نمیزند در حالیکه در همین مقدمهی(3)موجود مفروض به واجب بالذات و ممکن بالذات تقسیم شده استو ازاینرو،در برهان صدیقین ابن سینا به ناچار باید به ملاحظه و اعتبار عالم امکان روآوریم و انکار عالم امکان،مقدمهی(3)را مخدوش میسازد؟ در پاسخ میگوییم:گاهی استدلال بر اثبات واجب بالذات با پذیرش وجود ممکن بالذاتآغاز میشود،سپس با افزودن مقدماتی چنین نتیجه گرفته میشود که وجود این ممکنبالذات بدون وجود واجب بالذات محال است.
ولی گاهی استدلال با پذیرش واقعیت وموجود خارجی آغاز میشود،بدون آنکه به صفت امکان یا وجوب این موجود توجه شود،سپس با استناد به مقدماتی اثبات میشود که چنینه موجودی یا واجب بالذات است و یا بهواجب بالذات منتهی میگردد و برهان صدیقین از همین قسم اخیر است.
حال با توجه به این دو مقدمه تقریر اشکال صدر المتألهین به برهان ابن سینا به این نحوخواهد بود:شکی نیست که ابن سینا در برهان خود از طریق ملاحظهی وجود،در پی اثباتواجب بالذات است؛همچنین تردیدی نداریم که این برهان متوقف بر پذیرش عالم امکان(13،ج 6،ص:27)نیست؛لیکن سخن در این است که ابن سینا موجود مفروض درمقدمهی(1)را در مقدمهی(3)(همان،ج 6،ص:27)به واجب بالذات و ممکن بالذاتتقسیم میکند."