چکیده:
مساله رابطه نفس (ذهن) و بدن یکی از مسایلی است که فلاسفه و دانشمندان همواره به آن اهتمام داشته اند. هر چند برای پیشینیان نیز مسلم بود که در انسان، دو نوع متفاوت از حالات و رویدادها هستند که تاثیر علی- معلولی بر یک دیگر دارند، امروزه علومی مانند فیزیولوژی اعصاب به نتایج مهمی در این مساله دست یافته اند. بعضی از فلاسفه در تبیین حالات و رویدادهای جسمانی و ذهنی، معتقد به فیزیکالیسم هستند. فلاسفه دیگر ضمن ابطال فیزیکالیسم، اثبات کرده اند که انسان مرکب است از جوهری جسمانی و جوهری غیرجسمانی. لکن اکثر این فلاسفه (دوگانه گرایان) در ارایه توجیهی عقلی برای چگونگی ارتباط این دو جوهر، ناموفق بوده اند. به نظر می رسد ملاصدرا با استفاده از اصولی نظیر «حدوث جسمانی نفس»، در حل مساله رابطه نفس و بدن موفق بوده است
The mind–body problem is one of the most important problems that philosophers and scientists have ever emphasized.
Although the previous scientists were certain that there were two different kinds of states and events in human interacting each other، nowadays sciences like neurophysiology have reached important results about this issue.
Some philosophers believe in physicalism in respect to physical and mental states and events. Some others، disproving physicalism، have proved that human have a nonphysical substance in addition to corporeal body.
But most of them (dualist philosophers) haven't succeeded to justify how these two substances are related to each other. It seems that Mulla Sadra has succeeded to solve the mind – body problem by accepting that "the soul originates from the body".
خلاصه ماشینی:
"1. طرح مسألهی رابطه نفس و بدن:سؤالاتی که در برابر طرفداران نظریهیدوگانهگرایی جوهری قرار دارند و باید پاسخهای معقول و مقبولی به آنها بدهند از اینقبیلاند:چگونه ممکن است دو جوهر که یکی جسمانی و دیگری غیر جسمانی است باهمترکیب شوند و موجود واحدی را تشکیل دهند؟نحوهی ارتباط و تعامل این دو موجودچگونه است؟اگر نفس جدای از بدن خلق شده است و حدوثی روحانی دارد،آیا بعد از قرارگرفتن در بدن،میتواند به آن بپیوندد و بدن را تدبیر کند؟چگونه یک موجود مکانمند باموجودی غیر مکانمند متحد و مرتبط میشود؟با توجه به اینکه نفس و بدن تأثیر و تأثرعلی و معلولی بر یک دیگر دارند و یک رویداد فیزیکی در بدن،موجب تحقق رویدادیذهنی در نفس میشود و به عکس،چگونه میتوان رابطهی علی و معلولی بین آن دو راتبیین کرد؟به اعتقاد فلاسفه،تأثیرگذاری یک موجود جسمانی بر چیزی مشروط است بهبرقراری وضع و محاذات خاصی بین شئ مؤثر و متأثر،به گفتهی حکیم سبزواری: {Sو لیست ایضا اثرت الا بان#منفعل بها بوضع اقترن(21،ص:169).
اعتراضات زیادی بهاین نظریهی دکارت وارد شد؛از جمله اینکه آیا این غده جسمانی است یا غیر جسمانی؟اگر جسمانی است،چگونه میتواند در کنار چیزی باشد که شامل مکان نیست؟و اگرغیر جسمانی است چگونه میتواند در کنار مغز باشد؟دکارت،خود،در اواخر عمرش اذعاننمود که نتوانسته است پاسخ مناسبی برای حل مسألهی ذهن و بدن ارائه دهد و لذا به یکیاز دوستانش نوشت که کیفیت اتحاد نفس و بدن با فکر نکردن دربارهی آن،بهتر فهمیدهمیشود،و این یکی از آن رازهایی است که باید پذیرفت،بدون آنکه فهمید17(18،ص:153)."