چکیده:
نویسنده در این مقاله ضمن ارائه تعریفی خاص از دین و شریعت و تفکیک این دو از
یکدیگر، رویکرد قرآن به شریعت را تکثرگرا دانسته و بر همین اساس تلاش میکند تا با ارائه
تفسیری ویژه از «اجماع»، عصریسازی احکام دینی را نه تنها امری جایز، بلکه ضروری و لازم
قلمداد نماید.
خلاصه ماشینی:
"رویکرد قرآن به ارزشهای اساسی و سبک و روش آفرینش الاهی (دین)، وحدتگرا و نحوه فهم و تفسیر و چگونگی عمل به آن اصول و ارزشها در شرایط مختلف (شریعت)، تنوعگرا (پلورالیستی) است.
اصول و ارزشهای دینی به این دلیل واحد و جهانگسترند که دارای کلیتاند؛ اما نحوه فهم و تحقق عملی آنها متنوع و مختلف است و در هر زمان تغییر میکند.
احکام و نظامات شریعت، روش و نحوه کاربرد اصول و ارزشهای دینی در حل مشکلات اجتماعی، تنظیم روابط و مناسبات میان افراد و گروهها، داوری در اختلافات و روشهای اداره امور عمومی جامعه است.
احکام و مقررات شریعت بنا به ضرورت باید تغییر کنند: اول به این دلیل که هدفها، اصول و ارزشهای دین به دلیل وجود موانع متعدد اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی در همان ابتدا به طور کامل تحققپذیر نبودند و هم اکنون که پانزده قرن از آن تاریخ میگذرد، در برابر تحقق آنها دشواریها و موانع بسیاری وجود دارند که بعضی فرهنگی و ذهنی و بعضی دیگر اجتماعی، اقتصادی و سیاسی (ساختاری)اند.
آنچه در این میان اهمیت دارد، مرجع تشخیص و تعیین مصالح و سود و زیان افراد است که باید بر اساس قاعده اجماع از یک فرد یا گروه ویژه منفک شود و به خرد جمعی واگذار گردد و با مؤثرترین روشهای دموکراتیک تحقق پیدا کند.
3. نویسنده محترم بدون ارائه هیچ دلیلی با قاطعیت میگوید که «وحی و آنچه به تعبیر ایشان، دین (در برابر شریعت) اسلام شمرده میشود، محصول شعور و کنکاشها و پرسشهای ذهنی پیامبر صلیاللهعلیهوآله است که در یک رشته تجربههای وحیانی در قالب زبان و فرهنگ و تجربیات اجتماعی و تاریخی قوم پاسخهایی یافته است»."